بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۴۵ (خداحافظی با شعر)

 

کلمه ها آن قدر تکراری ند

که گرد ملال شان الهام را به سرفه می اندازد و می گوید:

"خیلی دوست دارم پیش ت بمونم ولی می بینی که..."

 

پ.ن. این آخرین شعر (شاید طرح)ی باشد که گفته م و ممکن است بشود از قید همیشه هم در این جمله استفاده کرد. در مورد شعر دیگران هم همین نظر را دارم متاسفانه.