بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۳۰۲ (تغییر و محدودیت های ذهنی و زبانی)

این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.

 

2. در بحث زبانی، به دلیل محدودیت­ها، تغییرها بر اساس نیاز معرفی و طبقه­بندی می­شوند. می­توان گفت در نام­گذاری ابعاد مورد نظرمان پررنگ­تر می­شوند و به سایر ابعاد توجهی نمی­کنیم. زمانی که به فردی میانسال می­گوییم، تغییر زمانی (در مقیاس چند سال) مد نظرمان است و سایر ابعاد وی اهمیتی ندارد. به همین ترتیب اگر به کسی اخمو بگوییم، بعد حالت وی برای ما مهم است و زمان و مکان اهمیتی ندارد.

چنین بحثی را دکارت مطرح می­کند و چون به نظریه­ی جوهری اعتقاد دارد نتیجه می­گیرد که موم همان موم است حتی اگر خواص­ش تغییر کند، اما او متوجه این نکته نیست که چون برای موم سوخته واژه­یی وجود ندارد که تغییر را تبیین کند، از همان موم استفاده می­کنیم. البته نبودن کلمه­ی جدید به دیدگاه مردم نسبت به پدیده ربط دارد که به کارکرد پدیده برمی­گردد (موم سوخته ارزشی ندارد که بخواهد نام جدیدی را به خود اختصاص دهد و می­توان تنها با صفت سوخته آن را متمایز کرد) و گرنه وقتی تنه­ی درخت را می­بریم (تغییر در آن به وجود می­آید) و بخواهیم بسوزانیم، نام­ش را هیزم می­گذاریم و با این عمل نشان می­دهیم که پدیده تغییر کرده است (این تغییر هم فیزیکی است و هم ماهیتی که به دیدگاه ما نسبت به چوب برمی­گردد)

پ.ن. با توجه به آن­چه گفته شد می­توان نتیجه گرفت که تغییرات هر چند پیوسته رخ می­دهند ولی به صورت گسسته نمود پیدا می­کنند و به همین دلیل در گروه­های مجزا طبقه­بندی می­شوند. تغییر سن مثال واضحی برای این موضوع است.

پ.ن.2. اگر رابطه­ی مبحث 1 را به صورت برداری بازنویسی کنیم (با فرض شرایط خطی برای راحت­تر درک کردن موضوع) می­توان نوشت: A0+ΔA=A1. در این حالت برای تحلیل A1 باید هم ΔA را بررسی کنیم و هم A0 را. انتخاب مبدا برای تغییر و شرایط قبل از تغییر اهمیت زیادی در تحلیل شرایط دارد، به طوری که بدون آن ارائه­ی تحلیل امکان­پذیر نیست.

پ.ن.3. از رابطه­ی فوق می­توان در هر تحلیلی استفاده کرد، به عنوان مثال اگر فردی بخواهد پست­مدرنیسم را تحلیل کند باید شرایط مدرن را بررسی کند A0 (حداقل کاری که می­تواند بکند)، سپس شرایط و عوامل تغییر را بسنجد ΔA تا به تحلیلی از پست­مدرنیسم و مولفه­هاش برسد.

نظرات 2 + ارسال نظر
الاخون سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 08:55 ق.ظ

جالب بود.

الاخون سه‌شنبه 1 مرداد 1387 ساعت 08:58 ق.ظ

راستی دکارت به ماهیت اشاره کرده ولی تو به عملکرد
عملکرد مهمتر از ماهیت هست یا عملکرد نشون دهنده ی ماهیت؟

ماهیت چیزی جز نظر ما درباره ی فلان پدیده نیست. تو نمی تونی بگی ماهیت یک پدیده چیه. در نظر یک فرد معمولی ماهیت چاقو می تونه میوه پوست کندن باشه و در نظر یک قاتل وسیله ی آدم کشی. کارکرد بخشی از ماهیته.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد