بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۳۱۷ (تفکر و مقایسه آن با غریزه)

این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.

17. در این بخش ابتدا تفکر را تعریف می­کنیم سپس با مقایسه­ی تفکر و غریزه، تفاوت­های­شان معلوم می­شود. در عمل نمی­توان این دو را از هم جدا کرد و به طور هم­زمان در تصمیم­گیری دخالت می­کنند اما با جداکردن این دو قسمت می­توان بسیاری از رفتارها را که قسمت بزرگ­ترشان غریزی یا منطقی است طبقه­بندی کرد.

فرض کنید به کوه رفته­ید و آبی که همراه­تان برده­ید تمام شده است، آفتاب داغ به سرتان می­خورد و قطعاً آب بدن­تان تبخیر می­­شود و با کم شدن مقدار آب از حجم معینی، پیغام تشنگی صادر می­شود. در این حال شما به رودخانه­ای می­رسید. غریزه به شما پیغام نوشیدن می­دهد، عملی که مشترک بین انسان و حیوان است اما قسمت تفکر با ارزیابی آب می­گوید که آلوده است و ممکن است بیمار بشوی. در این حالت بسته به میزان تشنگی و جهت­گیری مغز نسبت به پیغام غریزه و تفکر فرد تصمیم می­گیرد که از این آب بخورد یا نه.

در این حالت غریزه و تفکر مقابل هم قرار می­گیرند. اما حالتی هم هست که در کنار هم قرار می­گیرند (در مورد این نکات هم بحث خواهیم کرد) به عنوان مثال وقتی فردی عاشق می­شود، ابتدا غریزه پیغام می­دهد و بعد مغز برای رسیدن به فرد مورد نظر شروع به برنامه­ریزی و نقشه کشیدن می­کند (به بار منفی محتمل نقشه کشیدن توجه نکنیم) یا ممکن است با توجه به شرایط غریزه را نفی کند و روش سرپوش بگذارد.

با این دو مثال شمای کلی تفکر ترسیم شد اما چرا در جایی تفکر علیه غریزه است و در جایی همراه آن؟ مهم­ترین تفاوت غریزه و تفکر، در تامین بقا به صورت دراز مدت و کوتاه مدت است. زمانی که تفکر می­گوید اگر از این آب بخوری ممکن است بیمار شوی منظورش این است که بقای دراز مدت­ت به خطر می­افتد اما غریزه این پارامتر را در نظر نمی­گیرد. در عشق هم چنین مسئله­یی اتفاق می­افتد، غریزه می­گوید به دست بیاورش اما تفکر مسائلی مانند تفاهم، سطح فکر، فرهنگ و پارامترهای دیگر را درنظر می­گیرد. بنابراین اگر در مسئله­یی هر دو نیرو نظر مساعد داشته باشند که هم بقای کوتاه مدت تامین می­شود هم دراز مدت، با هم­ند و اگر نظر یکی­شان مخالف دیگری باشد علیه هم.

با یک مثال دیگر این مسئله را بررسی می­کنیم. پادشاهی دستور فتح سرزمینی را می­دهد، وزیرش و فرماندهان نظامی شرایط را ارزیابی می­کنند و به وی گزارش می­دهند که آیا می­شود این سرزمین را فتح کرد یا نه. بعد تصمیم نهایی گرفته می­شود. تفکر می­گوید پدیده چیست. آن را مورد بررسی قرار می­دهد و ابعادش را شناسایی می­کند. در نوشته­ی بعد این مسئله را با مثال­های بیش­تر گسترش می­دهیم و ویژگی­ها دیگر و چگونگی­های آن را بررسی می­کنیم.

پ.ن. ممکن است از نوشته این برداشت شود که غریزه نسبت به تفکر جایگاه پایین­تری دارد در صورتی که به نظر من اصلاً این طور نیست و این نوشته صرفاً بحث توانایی­ها و ضعف­های دو نیروی مکمل است که هر دوشان برای بقا لازم­ند.

پ.ن.2. در مثال کوه، شرایط هم در خوردن آب موثر است؛ به عنوان مثال کسی با گروهی کوه می­رود و فکر می­کند بی­کلاسی است که از آب رودخانه بخورد و یا کسی می­خواهد خودی نشان بدهد، از آب گل­آلود می­خورد، در مورد چنین تصمیم­گیری­هایی هم بحث خواهیم کرد. در رشت فردی می­خواست بگوید خیلی قوی است، یک تکه کوچک قرص برنج (که سیانور دارد) خورد و با زجر و در حالی که به پزشکان التماس می­­کرد زنده نگه­ش دارند، مرد!

نظرات 1 + ارسال نظر
آدمک باران پنج‌شنبه 31 مرداد 1387 ساعت 11:52 ب.ظ http://adamakebaran.blogsky.com

من چقدر از اینجا عقب موندم! باید سر فرصت اینا را پشت سر هم بخونم!
یه جورایی اینجا برام غریبه شده. سر در نمیارم چی به چیه!

سلام. چقدر نبودی ها. مگه نه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد