بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۳۲۹ (طبقه بندی)

 

این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.   

29. ابتدا می­خواستم چند نمونه از مصادیق رفتار غریزی را به عنوان مثال بیاورم ولی آن­ها به شدت به موضوعات دیگری وابسته بودند که درباره­شان بحث نشده بود. به همین دلیل می­خواهم بحث را به مسیر اصلی برگردانم و در جای خود به مصادیق مورد نظر بپردازم.

تا به حال غریزه و تفکر را از دو زاویه، زمان و تغییر دادن بد به خوب مورد بررسی قرار دادیم. در این بخش ویژگی دیگری را بررسی می­کنیم: طبقه­بندی.

دیدیم که غریزه تمام پدیده­ها را در دو گروه خوب و بد قرار می­دهد، این طبقه­بندی بر مبنای خصوصیاتی­ست که به صورت ژنتیکی منتقل می­شود و آموزش­هایی که در دوران کودکی می­بیند (به قسمت آموزش توجه کنید چون در مباحث آینده بسیار با آن سر و کار خواهیم داشت). اگر از فردی که طبقه­بندی­ش غریزی است بپرسیم چرا فلان چیز خوب است یا بد، می­گوید نمی­دانم یا می­گوید دوست­ش دارم و معیار باز به خود غریزه، ناشناخته و مبهم، برمی­گردد. چنین واکنش­هایی را در افرادی که دور و برمان هستند به کرات می­توانیم ببینیم. حتی نمونه­ی پیش­رفته تر آن که در بخش اجتماع مورد بررسی قرار خواهد گرفت آوردن دلایلی است که همه می­گویند و به نوعی کلیشه حساب می­شوند که به نوعی همان عدم توانایی تحلیل را نشان می­دهد. به عنوان مثال کسی که عاشق می­شود اگر ازش بپرسید چرا عاشق فلانی شده­یی و نتواند جواب بدهد، در همین گروه قرار می­گیرد. حتی ممکن است بگوید خوش اخلاق است، خوش­قیافه است (شاید نگوید پولدار است) در این صورت برای فهمیدن این که تصمیم او احساسی (غریزی) است یا منطقی می­توان با سوالات جهت­دار دیگر و خواستن توضیحات بیش­تر (مانند روش سقراط) به کنه مطلب رسید.

اما تفکر طبقه­بندی متنوعی را برای پدیده­ها در نظر می­گیرد و هر پدیده بر اساس طبقه­بندی مورد نظر در جایگاهی قرار می­گیرد. این طبقه­بندی­ها بر اساس وجوه مشترک و متفاوت بین پدیده­ها صورت می­گیرد که در بخش مقایسه و شباهت و اختلاف به آن پرداخته شد.

به عنوان مثال طبقه­بندی موجودات به زنده و غیر زنده یکی از طبقه­بندی­هاست. در بخش موجودات بی­جان می­توان آن­ها را بر اساس ویژگی­های مختلف نظیر فاز (جامد، مایع، گاز)، عدد اتمی یا خواص دیگر مانند اکسید شدن طبقه بندی کرد.

قدرت طبقه­بندی به میزان نتایجی­ست که می­توان از آن به دست آورد و هیچ طبقه­بندی­یی اعتبار ذاتی ندارد. به عنوان مثال قبل از مندلیف عناصر به صورت­های مختلف طبقه­بندی شده بودند اما او توانست به­ترین طبقه­بندی را ارائه دهد. با استفاده از جدول تناوبی مندلیف که در آن خواص به صورت تناوبی تکرار می­شوند می­توان با در نظر گرفتن مکان عنصر در جدول، خواص آن را تعیین کرد و با عناصر دیگر مقایسه نمود، هر چند که استثناهایی در این جدول دیده می­شود.

در نوشته­ی آینده طبقه­بندی و تاثیرش بر تفکر را بررسی خواهیم کرد.

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه سه‌شنبه 9 مهر 1387 ساعت 08:43 ب.ظ

مثالی که زدی بسته س زیاد جای بحث داره،منظورم اینه که کلا تو ارتباطات و معاشرت های روزانه ویژگی های اخلاقی هم در گفتگو موثرند (گفته بودی راجع به اخلاق هم میگی) اخلاق چیه،ریشه در چی داره؟ وقتایی هست که با دیدن عکس العمل یه آدم در مقابل کاری میگیم این اخلاقش به فلانی رفته آیا واقعا این ژن ِ که همه چیز رو متاثر میکنه ؟یا نه کاربرد اشتباه کلمات، ولی از طرفی جایی خوندم که منش انسان نتیجه ی بیرونی تفکراتش ِ، طرز تفکر مگه به اراده انسان شکل نمیگیره؟ یا ژن رو این هم تاثیر میذاره ؟

بعدا می گم.

الاخون جمعه 12 مهر 1387 ساعت 07:33 ق.ظ

عجب٬ می دونی اومدم british councilفرست رو غنیمت شمردم...
طبقه بندی همون طور که اشاره کردی نیاز به ازمون و خطا داره درسته؟

در اصل همه ی زندگی آزمون و خطاست. حتی وقتی از یک قانون علمی استفاده می شه داریم امتحان ش می کنیم. ممکنه خیلی از قوانین بدیهی و جهانشمول باشن اما می تونه شرایطی پیش بیاد که درست نباشن و همین باعث می شه که روند زندگی تبدیل به آزمون و خطا بشه حالا اگه از قوانین آزمایش شده استفاده بشه احتمال این که در وضعیت ما صدق کنه بیشتره ولی ٪۱۰۰ نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد