بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۳۴۳ (روایتی از خامی و پختگی و جزغالگی)

تا حالا اسب عصاری دیده ای؟

به ت خندیده و گفته که همه دور چیزی می چرخند، فرق ش چیست دور چی؟

نظرات 3 + ارسال نظر
الهه دوشنبه 9 دی 1387 ساعت 06:32 ب.ظ

نه ندیدم اصلا نمیخوام ببینم
اصلا هی چی نمیخوام
رک تر بگم اعصابم خورده از دست خودم
( من هم اکنون تحت تاثیره یه احساس درونی یه بغض نترکیده ی هستم)

الهه سه‌شنبه 17 دی 1387 ساعت 07:37 ب.ظ

چرا کلمه خردسالی اومد تو ذهنم ؟
جز کدوماش میشه ؟
ببینم اصلا خردسالی ربطی به زندگی داره ؟

اصلا یه موضوع دیگه زندگی به چی و چرا ربط داره ؟

این ُهمه ُ چیه یا کیه ؟
جواب سوالامو میخوام آقا نوید

نمی دونم

الهه جمعه 20 دی 1387 ساعت 12:17 ب.ظ

چرا آخه ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد