بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته 367 (این روزها)


مثل فرفره یی که هفت رنگ رنگین کمان را روش کشیده یی و می چرخانی ش و تنها چیزی که می بینی رنگ سفید است، می خواهم افکار و احساساتی که تو سرم است رو کاغذ بیاورم اما بعد چند خط یا صفحه، back space را نگه می دارم و چیزی که برام می ماند سفیدی است.
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 28 تیر 1388 ساعت 11:36 ق.ظ

" اغلب تنها نوشتن فاصله ی بین
تو و ناممکن است
نه مشروب، نه عشق زنان، نه پول
همتایش نیستند
جز نوشتن چیزی نجاتت نمی دهد
دیوارها را در برابر هجوم مغولان استوار نگه می دارد
تاریکی را نورانی می کند
نوشتن آخرین روان پزشک است
مهربان ترین خدا بین تمام خدایان است
نوشتن مرگ را می تاراند، ترکت نمی کند
و نوشتن می خندد
بر خودش
بر رنج
آخرین توقع است
آخرین تفسیر
نوشتن تمام این هاست "

مریم دوشنبه 29 تیر 1388 ساعت 02:36 ب.ظ http://sofalineh.blogspot.com

آقانوید عزیز تولدت مبارک. امیدوارم به هرچی آرزو داری برسی.

نوید دوشنبه 29 تیر 1388 ساعت 08:55 ب.ظ

مرسی. خیلی خوشحال شدم. منم امیدوارم شما هم به همه ی آرزوهاتون برسین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد