بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته 374 (نگران با من استاده سحر)


           خنک آن قماربازی که بباخت هر چه بودش

                                      بنماند هیچ ش الا، هوس قمار دیگر

نظرات 5 + ارسال نظر
کیانوش یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 07:20 ب.ظ

این من کیه که من عاشقشم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آدمک باران دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 12:47 ق.ظ

دلم تنگه برای همه ی دوستانم و تو؛ دلم می خواد حسابی با یه دوست حرف بزنم دلم می خواد حرفامو بشنوی

[ بدون نام ] دوشنبه 26 بهمن 1388 ساعت 12:49 ق.ظ

راستی ولنتاینتون مبارک امیدوارم کنار همسرت از گرمای عشق بسوزی!

الهه چهارشنبه 28 بهمن 1388 ساعت 01:10 ب.ظ

این قمار دیگرو هستم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 10:39 ق.ظ

هی پسر خوبی؟ حال کردی نمی یایم پیشت؟ دنیات چطوره؟ کیانوش؟
مرده شورت ببرن که همش دلم هواتو کرده و نمی بینمت...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد