نوشته ۳۰۶ (هم زیستی و جنگ)

این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.

6. اگر تغییری که پدیده­ به وجود می­آورد در راستای بقای پدیده­ی دیگر باشد، دومی تلاش می­کند که آن را حفظ کند، پس باید بقای پدیده­ی اول را تامین کند، به چنین فرایندی هم­زیستی گفته می­شود، به عکس اگر تغییر در جهت ناپایداری پدیده باشد، دومی جلوش مقاومت می­کند و جنگ رخ می­دهد. این دو مفاهیم کلیدی در شکل­گیری جوامع انسانی هستند که البته سرشت عام دارند و قابل تعریف در سایر مقولات نیز می­باشند. هم­زیستی موجودات زنده را بارها دیده­یم. چند وقت پیش در برنامه­ی مستند راوی گفت: دلیل میوه دادن درختان و گیاهان برای این است که حیوانات آن­ها را بخورند و وقتی به گیاه می­چسبند گرده­ها به تن­شان بگیرد و با خودشان حمل کنند و باعث تکثیر گیاه بشوند.

پ.ن. می­توان هم­زیستی و جنگ را در مورد مفاهیم هم به کار برد. تلاش بسیاری از روشنفکران ایرانی در آشتی دادن سنت و مدرنیته نوعی هم­زیستی به وجود آوردن بین دو مفهوم است البته در این مقوله اراده­یی خارج از دو پدیده در این امر دخالت می­کند. شک نوعی جنگ بین مفاهیم است، مفهوم نو و کهنه (ممکن است مفهوم نو نبود مفهوم کهنه باشد).

پ.ن.2. به این دو مفهوم هم با دید برداری نگاه کنیم، با مثالی این مسئله را توضیح می­دهم. مرد و زن برای بقا، آسایش و یا نیازهای دیگر تصمیم می­گیرند که با هم زندگی کنند، هر کدام­شان برداری با مولفه­های متفاوت هستند که بعضی از ابعاد باعث تامین بقای طرف مقابل می­شود و برخی نه. در این صورت چطور می­شود تصمیم گرفت؟ بعداً در این باره خواهم نوشت.