نوشته ۳۲۴ (دوربین)

 این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.   

24. در نوشته­های بعد به نوعی با دوربین سر و کار داریم، بنابراین در چند نوشته به دوربین می­پردازیم و وجوهی از آن را بررسی می­کنیم.

ابتدا ایده­ی کلی را مطرح می­کنم و بعد در موارد مختلف آن را مورد بحث قرار می­دهیم:

مهم­ترین ویژگی دوربین که باعث گسترش استفاده از آن در زمینه­های مختلف شده، صداقت است. دوربین به ثبت آن­چه می­بیند وفادار است و تا حد توان آن را دقیق منعکس می­کند. هر چند که عکس از زاویه­یی می­تواند موضوع را وارونه، خنده­دار، اغراق شده، تاثر برانگیز و به انواع مختلف نشان دهد اما دوربین کاری به مفاهیم انسانی ندارد، چرا که سر و کارش تنها با نور است.

ویژگی دیگر دوربین ایجاد انسانی موازی ماست. دوربین چشمی است که می­تواند تصاویری که می­بینیم را در حافظه­یی جدید، ثبت کند و این حافظه اگر حادثه­یی فیزیکی براش اتفاق نیفتد دسترسی سریع­تری از حافظه­ی فرد به تصاویر دارد (فراموشی به­ش راه ندارد) و قابل انتقال و اشتراک با دیگران است (دانشمندان گفته ند که اطلاعات به مرور زمان در ذهن تحریف می­شود یعنی چیزی که ما الان به یاد می­آوریم با ده سال بعد تفاوت دارد). در این حالت می­توان دنیا را از دید فردی دیگر یا آن­طوری که او می­خواهد در زمان و مکان معین مشاهده کرد، کاری که عملاً امکان ندارد زیرا حتی اگر بخواهیم جامان را با فردی عوض کنیم، دیگر در همان زمان همان تصویر را نخواهیم دید. این ویژگی باعث می­شود که در واقع­نمایی (چیزی که چشم­مان می­بیند) دوربین از نقاشی جلو بزند و در تاریخ نقاشی مشاهده می­کنیم که دوربین چه تاثیری بر به وجود آمدن هنر مدرن یعنی وارد شدن نقاشی به حوزه­یی که دوربین به آن راهی ندارد، گذاشت. هر چند که عکاسانی مانند هاکنی سعی کردند که وارد این حوزه­ها بشوند.

ویژگی سوم دوربین این است که هیچ اراده­یی ندارد، هر چند که کیفیت تصویر به مولفه­های دوربین برمی­گردد اما قاب بندی، حرکت در فیلم­برداری، تنظیم لنز به عکاس برمی­گردد. بنابراین اگر فیلم یا عکسی خوب در نیاید، گناهی به گردن دوربین نیست، این عکاس یا فیلم­بردار است که اشتباه کرده یا به کارش وارد نبوده.  

در نوشته ی بعد درباره ی عکس خواهم نوشت.