یک ذهن خالی از ایده می نشیند توی کافی شاپ و سیگار می کشد.
یک ذهن خالی از ایده پنج شنبه هاش را پینگ پونگ بازی می کند.
یک ذهن خالی از ایده خودش را به دیوار می کوبد و ذره های مغزش کف خیابان متلاشی می شود.
هیچ چیز خالی تر از یک ذهن خالی از ایده نیست.
شکوفه ی پر ماجرا. کاشکی شب ستاره نداشت. اگر دانه نمیرد.همه ی این ها میتونه ایده باشه برای یه ذهن خالی اینطور نیست؟
فقط یه ذهن پر می تونه از خالی بودن ذهن بگه!
اینجا نباید چیزی و ضرب کرد جواب صفر می شه باید جمع کرد باید جمع شد تا همه چیز به نسبت خنثی بشه
شکوفه ی پر ماجرا. کاشکی شب ستاره نداشت. اگر دانه نمیرد.
همه ی این ها میتونه ایده باشه برای یه ذهن خالی
اینطور نیست؟
فقط یه ذهن پر می تونه از خالی بودن ذهن بگه!
اینجا نباید چیزی و ضرب کرد جواب صفر می شه باید جمع کرد باید جمع شد تا همه چیز به نسبت خنثی بشه