16. در نوشتههای قبل زن و مردی را تصور کردیم که تنها زندگی میکنند و به این نتیجه میرسند که میتوانند بقای بیشتری از آنچه در حالت انفرادی داشتند به دست بیاورند، همچنین این مسئله را بررسی کردیم که با همکاری و کمک به همدیگر این وابستگی بیشتر میشود زیرا در عوامل بیشتری بقاشان به هم گره میخورد و روابط محکمتر میشود. البته عکس آن هم امکان دارد که زن و شوهر نتوانند نیازهای هم را ارضا کنند و رابطه رفته رفته سست بشود. سیستم زن و شوهر تایید خوبی بر شرطی است که برای تشکیل جامعه ذکر شد. دو نفر اگر بقاشان بیشتر از زندگی مجردی باشد با هم زندگی میکنند و اگر کمتر بشود از هم جدا میشوند. (حتی این مسئله در مورد زنی که به اجبار جامعه نمیتواند از شوهرش طلاق بگیرد صدق میکند که او میسنجد که تحمل شرایط سختی که اطرافیان براش فراهم میآورند را دارد یا نه و در نهایت تصمیم میگیرد که آیا طلاق بگیرد بهتر است یا زندگیش را ادامه بدهد. تصمیمگیری با همهی شرایطی که وجود دارد مد نظر ماست و آزادی فکری داشتن مهم نیست اصلاً.)
17. نکتهیی را که بعدتر دربارهش مفصل مینویسم، این مسئله است که اکنون مسئلهی تشکیل جامعه مطرح نیست چون جوامع تشکیل شدهند و عمدتاً افراد در جوامع به دنیا میآیند و قدرت انتخاب را ندارند. در این باره بحث میکنیم.
18. موردی که در این ارتباط ضرورت دارد در اولین مراحل مورد بحث و بررسی قرار بگیرد زبان است. زبان به مجموعهیی از نمادها گفته میشود که انتقالدهندهی پیام هستند. زبان میتواند مجموعهیی از حرکات، کنشها یا کلامی باشد.
19. ابتدا باید نماد را تعریف کنیم: نماد نشانهیی است که بر اساس قرارداد به وجود میآید. این که گل سرخ نماد عشق است، مار نماد جاودانگی است، شما با دیدن کلمهی پرتقال تصویر پرتقال در ذهنتان شکل میگیرد و مواردی از این دست صرفاً قراردادی است بین به وجود آورندگان آن. وقتی شما انگشتانتان را به صورت V در میآورید کسی که رابطهی بین V و Victory را بداند یعنی قراردادی که با دیدن V یاد مفهوم پیروزی در ذهنش متبادر شود حرفتان را میفهمد وگرنه حرکت دست شما براش بیمعنی است. به عنوان مثال از یک کشاورز امریکایی میپرسند که U.S. به چه معنی است؟ او به گوشش نخورده بود که این مخفف United States است و گفت Uncle Sam و نماد عمو سام از این جا به وجود میآید.
20. حتی ممکن است یک حرکت در جوامع مختلف مفاهیم مختلفی داشته باشد. مثلاً نشان دادن انگشت شست در ایران نوعی توهین است و در کشورهای اروپایی به معنی موفقیت، رو به راه بودن و چنین معانییی. یا در هند هنگام عزاداری لباس سفید میپوشند و ما هنگام شادی.
21. بنابراین زبان به مجموعهی امکاناتی گفته میشود که فرد یا افرادی برای انتقال منظور خود از آن استفاده میکنند. چرا زبان را در این مرحله از بحث وارد کردم؟ چون تنها راه ایجاد ارتباط (در روابط همزیستی) با زبان صورت میگیرد. طاووسی که برای جلب توجه جنس مخالف پرهاش را باز میکند، حلزونهایی که شاخکهاشان را به هم میزنند و دلفینهایی که امواج صادر میکنند، از زبان استفاده میکنند و تا زبانی نباشد رابطهیی شکل نمیگیرد. در رابطهی شکار و شکارچی هر چند شکارچی نمیخواهد منظورش به شکار منتقل شود (چون فرار میکند) اما مجموعهی حرکاتش جدا از نیتی که دارد میتواند این منظور را به شکار منتقل کند. باید به این نکته توجه کرد که اگر زبان را انتقال عامدانه و کنترل شده در نظر بگیریم بخش عظیمی از حرکات بدن را که ممکن است خلاف ارادهی ما پیغامی بدهند از این طبقهبندی حذف کردهیم، مثلاً شما دارید با کسی که اصلاً حوصلهش را ندارید صحبت میکنید، در این حالت ممکن است بهش لبخند بزنید اما امکانش هست که با گوشهی پیراهنتان بازی کنید. این حرکت هر چند مخالف مجموعهی حرکات مثبتتان است اما چون میخواهد پیامی را منتقل کند به حیطهی زبان راه مییابد.
در نوشتهی بعد به بررسی زبان خواهیم پرداخت.