بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۶۹ (metamorphism)

تا قبل از گالیله انسان پاش را روی زمین محکم می گذاشت و جهان دورش می چرخید و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دورش می چرخیدند ولی کم کم فهمید که خودش ذره یی کوچک از این جهان است و در بی شمار ستاره ی کیهان ذره یی نیست و دلهره هاش و تنهایی هاش زیادتر شد و از وقتی نسبیت آمد و کلک مطلق بودن زمان را کند - و کلک مطلق بودن خیلی از مفاهیم هم کنده شده- بشر دارد به سمت دلهره مطلق و دلواپسی مطلق و تنهایی مطلق میل می کند.