تا قبل از گالیله انسان پاش را روی زمین محکم می گذاشت و جهان دورش می چرخید و ابر و باد و مه و خورشید و فلک دورش می چرخیدند ولی کم کم فهمید که خودش ذره یی کوچک از این جهان است و در بی شمار ستاره ی کیهان ذره یی نیست و دلهره هاش و تنهایی هاش زیادتر شد و از وقتی نسبیت آمد و کلک مطلق بودن زمان را کند - و کلک مطلق بودن خیلی از مفاهیم هم کنده شده- بشر دارد به سمت دلهره مطلق و دلواپسی مطلق و تنهایی مطلق میل می کند.