بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۹۸ (سنگ نوشته یی در دماوند)

مرگ همین دور و برها پرسه می زند. با لباس سفید و صورت سیاه.

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 09:18 ق.ظ

وقتی با پریدن یک سار زندگی معنی میگره. درسته که مرگ به خاطر حقیقت بودن زیباست ولی چرا به جای سلام به خورشید به ظاهر نازیبای مرگ فکر کنیم...

گواش دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 02:14 ب.ظ

عالی. مث همیشه.
مرگ مث یه پنجره تو دیواره. پنجره‌ای کوچیک‌تر از وجود آدم.

jouker دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 03:40 ب.ظ http://jouker.blogsky.com

چه خوشبینی احمقانه ای

آدمک باران دوشنبه 17 اردیبهشت 1386 ساعت 11:40 ب.ظ http://adamakebaran.blogsky.com

... شاید هم با لباس سیاه و صورت سفید.

الاخون دوشنبه 1 مرداد 1386 ساعت 12:33 ب.ظ

این حرفا خرافات مگه نه ما که قرار نیست بمیریم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد