بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۱۵۱ (تابستان مرا در بر خواهد گرفت)

با یک سوال ساده شروع می­کنم: زمان را چطور درک می­کنیم؟

زمان مفهومی است که از حرکت به دست می­آید و در آن مستتر است. حرکت زمین به دور خورشید. حرکت ماشینی در جاده و حتی حرکت عقربه­های ساعت برای ما نشان­گر زمان هستند که بر حسب قرارداد آن را اندازه­ می­گیریم. می­توانیم از دید عکس نگاه کنیم. فرض کنید همه­ی جهان ساکن باشد. آیا زمان مفهومی دارد؟ چه تغییری وجود دارد که برای دانستن آن احتیاج به زمان باشد؟ البته در آن جهان ما هم قطعاً وجود نخواهیم داشت زیرا شرط بی حرکت بودن جهان شامل نتپیدن قلب ما هم می­شود! بنابراین می­توانیم به این نتیجه برسیم که زمان ازل و ابد وجود ندارد چون زمان کمیتی وابسته به حرکت و تغییر است. به قول اگوستین قدیس زمان خاصیتی ست که خدا هنگام آفرینش جهان به آن اعطا کرده. یاد افسانه­های یونانیان افتادم که برای شروع جهان می­گفتند آسمان و زمین با هم عشق­بازی کردند و کرونوس (زمان) به وجود آمد. (وقتی دنیای آن­ها کاملاً ماتریالیستی شروع شود و خدایان­شان رفتاری انسانی داشته باشند نتیجه­ش همین می­شود که در مسیحیت تجسد بیاید و بعد از آن هم نظریات ماتریالیستی و اومانیستی در غرب رشد کند ولی در فرهنگ ما از همان اول اهورامزدا و اهریمن کاملاً فارغ از قالب و شکل بودند و همین شد که خدای ما با آرایه­ی مفاهیم شکل گرفت)

در واقع بدیهی دانستن اصالت زمان به این دلیل است که ما در دنیای کاملاً متحرک زندگی می­کنیم. ما دور خودمان و دور خورشید می­چرخیم. هر روز مسافتی را حرکت می­کنیم. تصور سکون مطلق برای ما راحت نیست (مترادف با مرگ است) و حتی ازلی و ابدی دانستن زمان برای این است که تصور ما از بهشت و جهنم کاملاً زمینی است. در آن جا قرار است لذت ببریم یا عذاب بکشیم و چون کنش وجود دارد، زمان وجود خواهد داشت. همین مسئله سوال­های بی­شماری درباره­ی مدت زندگی پس از مرگ به وجود آورد که منجر به نظریه­ی ابدیت شد و اگر همین نظریه را بر عکس طی کنیم به زمان ازل می­رسیم.

به­تر است زحمت تجسم آن جهان را به خودمان ندهیم. مغز از داده­هایی که دارد استفاده می­کند و همه­ش زمینی است و پر از حرکت و زمان.