این شعر سه سال پیش م است:
پیچ و تاب مو
در کمر کوه
که قد راست کنی شقیقهت تب آلودی اسمان را تاب نیاورد
و شرههای عرق از گیسوانش تا گندمگون دامنه
در تخمیر و تخدیر
شعفناک میخواندت
مست سه هفت ساله برخاستهم
باید بروم
تا تپههای زن
درههای مرگ
سلام
دوست عزیز وبلاگ نویسم خسته نباشید...واقعا وبلاگ زیبا و نوشته های جالبی دارید از این رو خوشحال میشم به کلبه ی محقر و کوچک منم یه سری بزنید و من رو هم با حضورتون خوشحال و مستفید کنید.با تبادل لینک موافقی؟
بای
سلام . خوبه که شعر میگی اونم از نوع نوش !
شاید بعد از اینکه مردی معروف شدی !
میتونی امیدوار باشی که اون موقع تو قسمت هنرمندان خاک سپاری بشی !
با تبادل لینک موافقی ؟
راست ش من ترجیح می دم لینک زیاد نداشته باشم.