دنیا
برای من زندگی شده بالا و پایین یک خط
تصویر من انعکاس نور است فقط
خودم اما راهم را کشیدهم تا بروم
مسیر آن قدر طولانی است و دست انداز دارد که باید بالا و پایین بروی و منتظر ویرگولی که نمیآید بمانی و بعد که دیدی خبری نیست بایستی و نفسی تازه کنی
فکر میکنی دیگر این راه را نمیروی
اما ادامهی مسیر شباهت مادرزادی به قبلش دارد با همان دستاندازها و بالا و پایین رفتنها و منتظر ویرگول ماندنها و دیگر حتی نفست بالا نمیآید تا فحش بدهی
رسیدیم به یک چار دیواری
q
دنیا
بهتر است بروم بروم بروم بروم دیگر... نمانم بروم نمانم
عکس زنی لخت را به چهار دیوار چسبانده بودند از چهار رخ
با چشمهای خسته و تن خواهنده لبخند میزد
داشت به زندگیم گند میزد
باید آنقدر میچرخیدم و میدیدمش تا برام زنی شود کامل
تصویر قبل را میگذاشتم کنار تصویر بعد
آنقدر این توهم (شبیه رقص صوفیان ست نه) ادامه داشته باشد
که در آغوشش بگیرم و با کبریتش سیگاری بگیرانم
راه کش میآید
قوسی به خودش میدهد
سر پیچ پسرکی ایستاده
لبخندش ترک خورده
دستهاش فلک شده
چشم دوخته به بلندگوی بالای سرش
که دارد یخ در بهشت بهش میفروشد
بمالد کف دستش
نه دنیا
هنوز زود است باید بروم بروم بروم بروم بروم بروم
باید گم و گور کنم خودم را در راه
باید منتظر اتفاقی ناگاه بمانم اما پستی بلند راه مانند دندانههای شانه است
همهشان عین هم
و این خط به جای نقطه به سه نقطه میرسد
سیاهچالهیی که جان میدهد برای تفسیر
و جولان دادن یک مشت مغز زوار در رفته
برای چوب در چاله کردن
£
دنیا
ساعتها روی سرم شن میریزند
بلندگوها دروغ میگویند
همه دورهم کردهند و از دورهیی حرف میزنند که یادم نمیآید
چرا دنیا؟