بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۳۹ (این روزها و معرفی چند کتاب)

 

1.      چند روزی­ست با chopstick غذا می­خورم و اصلاً غذا خوردن باهاش آن­قدرها هم که می­گویند سخت نیست. باید تمرکز داشته باشی و محور چوب­ها و محور غذا در یک راستا باشد که لنگر به وجود نیاید و بیفتد. برای من که لذت­ش بیش­تر از بازی چند روزه است و احتمالاً سعی می­کنم رژیم­م به سمت غذاهایی برود که می­شود با chopstick خورد. حبیب گفت کتاب امپراتوری نشانه­های رولان بارت را بخوانم کلی در مورد همین مسئله حرف زده. این هم از قسمت فرهنگی­ش.

2.      بعد از مدت­ها کتاب نخواندن و نخریدن سه تا کتاب خریدم که همین­جا معرفی­شان می­کنم.

یادداشت­های شخصی یک سرباز مجموعه­ی داستان­های کوتاه جی.دی.سلینجر است. چندتاش را که خواندم دیدم به پای مجموعه­ی دلتنگی­های نقاش خیابان چهل و هشتم نمی­رسد و کتاب را بیش­تر به خوانندگان پر و پا قرص سلینجر توصیه می­کنم. داستان­ها برگزیده­ی نوشته­های سلینجر در مجلات مختلف است. درست است که قدرت نوشته­های دیگرش را ندارد اما دنیایی که می­آفریند واقعاً دوست­داشتنی­ست.

عیش مدام نوشته­ی ماریو بارگاس یوسا که نقد جامع و مفصلی درباره­ی مادام بوواری­ست که باز با ترجمه­ی دلنشین عبدالله کوثری ترجمه شده. یوسا آن­قدر این رمان را در ادبیات مهم می­داند که یک کتاب برای نقد این رمان نوشته. البته به­تر است کسانی این کتاب را بخوانند که مادام بوواری را خوانده باشند. همین­جا می­توانم مادام بوواری را معرفی کنم که یک شاهکار در ادبیات است. یک سری کتاب­هاست که اگر نخوانید واقعاً ضرر کرده­ید و مادام بوواری از آن دسته است. وقت کنم مفصل درباره­ش می­نویسم، راستی خیلی وقت بود کتاب معرفی نکرده بودم ها.

کتاب سوم شاخه­ی زرین است که یکی از آثار کلاسیک بزرگ و مرجع بسیاری از تحقیقات درباره­ی دین است. این کتاب را جیمز فریزر نوشته که دین را از پیدایش جادو تا عصر جدید مورد بررسی قرار داده. با این که قیمت کتاب 8500 تومن است به چاپ سوم رسیده و آن­ هم دارد تمام می­شود. زمانی که این کتاب نوشته شد جامعه­ی سنتی انگلستان آن را نپذیرفت و مجبور به حذف بخش­هایی از آن شدند البته بعدتر به صورت کامل چاپ شد که ترجمه­ی کتاب از نسخه­ی کامل است، طبق ادعای مترجم.

3.      این نوشته می­رساند که خوب باشم و به گمان­م که هستم. کاش می­شد روی سیاه­چاله­ها هم سرپوش گذاشت.

4.      قسمت آخر مقاله­ی دکارت را هم می­گذارم تا چند روز دیگر. می­خواهم نظر سنجی کنم و ببینم چند نفر آن بخش را می­خوانند. یک نفر هم باشد کافی است ولی می­خواهم بدانم. لطفاً بگویید می­خواهید ادامه پیدا کند یا نه، چون این قسمت واقعاًٌ برای خودم نیست و به مخاطب بستگی دارد.

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 11 دی 1386 ساعت 10:30 ق.ظ http://www.mafiri.blogsky.com



سلام حتما عضو بشوید دامین رایگان(وبازدید بیشتر سایتتون و قرعه کشی هر ماه )
http://www.dir-link.com/page.php?id=reg&parent=mafiri

آدمک باران سه‌شنبه 11 دی 1386 ساعت 07:20 ب.ظ http://adamakebaran.blogsky.com/

منم این مدت با chopstick غذا می خوردم خیلی جالب بود. خوشم میاد که نشون میده چه روزایی تمرکز داری و چه روزایی به هم ریخته هستی. روزایی که تمرکز نداشته باشی واقعا غذا خوردن باهاش فاجعه است.
خوشحالم اینقدر حالت خوبه که کتاب می خونی. احتیاجی به سرپوش گذاشتن روی سیاه چاله ها هم نیست. درست می شه بالاخره!

من این مدت فرصت نکردم نوشته های طولانیت را بخونم اما سعی می کنم مطالبی که عقب موندم را بخونم. فکر نمی کنم ضرری داشته باشه قسمت آخرش را هم بگذاری تا من یکجا بخونم (:

خوش باشی

مرجان سه‌شنبه 11 دی 1386 ساعت 08:18 ب.ظ

خوشحالم که خوبی. من که حتمن می‌خونم.

الاخون پنج‌شنبه 13 دی 1386 ساعت 02:10 ب.ظ

سلام عزیزم
من منتظر ادامه ی دکارت هستم .چه کتابا ی خوبی خریدی از کجا خریدی؟:)
منم می خونمشون .

جلیل امامی چهارشنبه 25 دی 1387 ساعت 08:28 ق.ظ http://jalilemami.blogfa.com

سلام
بسیار عالی
موفق باشید

مرسی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد