بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۵۸ (تهران بدون فلاش)

 

اتوبان مدرس را که پیاده بروی پایین، شب که ماشین ها با چراغ روشن و به سرعت می آیند، به مفهومی انتزاعی از سرعت می رسی و بعد می افتی تو یک خلاء بزرگ...

نظرات 3 + ارسال نظر
الاخون جمعه 17 اسفند 1386 ساعت 08:19 ق.ظ

استعداد طراحی شهری هم داری اینها عناصر مهمی هستن

معصومه مظفری جمعه 17 اسفند 1386 ساعت 10:48 ق.ظ http://zanitarik.blogfa.com

سلام نوید جان!
با داستانی جدید به روزم و منتظر...
همیشه چون هوای شهرت بارانی و بهاری

الهه شنبه 18 اسفند 1386 ساعت 11:03 ب.ظ

سلام آقا نوید
میبینم که کارای خطرناک میکنی شب !, تو اتوبان!!, اونم پیاده !!!
به به گل بود و به سبزه نیز آراسته شد حواستم که نیست
ولی خداروشکر به خیر گذشته .
روزای آخرسال خوبی برات آرزو میکنم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد