این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.
۲۱. امروز اتفاقی تو شرکت افتاد که بی ارتباط با موضوع هایی که تا به حال مطرح شده نبود و خیلی خوشحال می شوم که تحلیل شما را درباره ش بدانم. خانم مهندس به دوست ش می گفت: آره، من فکرامو کردم. چون به دل م بد افتاده به ش می گم نه.
اول اینکه مگه شما فال گوش ایستاده بودی که شنیدی خانم مهندس به دوستش چی گفته؟!
در ثانی یه تقلب بده ببینم مباحث قبلی چی بوده که به این موضوع هم مربوط می شده که منم یه نظری بدم بالاخره؟!
اول این که خودش جلوی ما به دوست ش زنگ زد و گفت.
دوم این که به تصمیم گیری غریزی و منطقی برمی گرده.
چه عنوان با انرژی و خواستنیی
به خاطره این گفتم که تو مدرسه همیشه زنگ تفریح برام عین انرژی بود وقتی دخترا رو میدیدم که با شوق زیاد میدویدن و سروصدا میکردن اما حالا چهره هارو تو دانشگاه ببین تو خیابونا ببین
چرا اینطور میشه ؟؟؟
بزرگ می شیم...
خوب اگر قرار باشه این آدم رو با این جمله تحلیل کرد یا خود جریان و من هیچ تحلیلی ندارم. فقط این که خوب نا پخته بوده حرفش ولی شاید استدلالاش این طور نبوده باشه!!!
اصولاْ تحلیل یک رفتار یا گفتار بدون در نظر گرفتن شرایط قبل و بعدش درست نیست ولی این واکنش خیلی عام تر از این حرف هاست و در شکل های مختلف تو ایران خیلی زیاد می شه دیدش. هدف من مقایسه با واکنش های مشابه و رسیدن به یک قاعده ی کلیه که فقط در مورد این فرد نیست بلکه به یک جور رفتار غریزی برمی گرده.
به نظر می آد اون درباره موضوعی حرف زده که سهم غریزه توش مهم و زیاده، مثلن سکس. به نظر من به سهم غریزه در تصمبم بر می گردد مثلا غریزه در تصمیم گیری برای گرفتن یک درس سخت در ترمی پرکار، شاید کمتر از درگیر شدن عاطفی و جسمی با کسی از جنس مخالف باشه.
راستی مرز بین احساس و غریزه توی نوشتهات کمی درهم نیست؟
آره تو این مورد سهم غریزه ملموسه. هدف منم آوردن مثال ملموسه، تو موارد دیگه هم این موضوع صدق می کنه ولی به این سرراستی نه که یک نمونه شو گفتم. منم نگفتم همیشه تفکر زیر سایه غریزه است. بلکه در مواردی که می تونه خیلی هم مهم باشه چنین اتفاقی می افته.اصولاْ هیچ کدوم از این مباحث صدور حکم نیست بلکه بررسی وضعیته. دقیقاْ می خوام به همین نکته برسم که احساس چیزی جز پیام غریزه نیست. البته با کمی بحث درباره ی چند و چون ش.