پوشیدن لباس های مارک دار بد نیست. آدم اهل فکر و با شعوری که برندباز باشد چه اشکالی دارد؟ آدم بهترین لباس ها را بپوشد بهترین عطرها را بزند سوار بهترین ماشین ها بشود زندگی بدی نخواهد داشت. خوبی و بدی نسبی ست اما در مقایسه با همان نسبیت زندگی ِ متفکرانه ی تجمل گریز چیزی کم ندارد. امیدوارم منظورم را رسانده باشم و نیازی به جواب شما در مورد البته منظور من این نبود و اگر چه منظور شما در برگیرنده ی فلان موضوع ..... نباشد!
اعتبار برندهای معروف، هم به دلیل کیفیت کارشان است و هم تبلیغات و من منکر کیفیت کارهای برندهای معروف نیستم، و خودم کسی را که با سلیقه ی تمام به ترین جنس را با توجه به بودجه یی که دارد انتخاب می کند تحسین می کنم و به نظرم ساده زیستی فقیرانه زیستن نیست. چیزی که در ورای مارک ها شاهد هستیم قرار دادن فرد در موقعیت متفاوت با دیگران است، این که من بخواهم لباس مارک دار بپوشم چون کیفیت دارد با این که من بخواهم لباس مارک دار بپوشم چون من را متفاوت از اکثر جامعه نشان می دهد و به وسیله ی لباس اعتبار کسب کنم، با هم خیلی فرق دارند. و اگر این روند ادامه پیدا کند و در ذهن به صورت کنترل نشده یی رشد کند فرد به جای پرداختن به فکر و افزایش فرهنگ و فضیلت، اوقات بیش تری را در جستجوی لباس مارک دار، این که کدام مارک به تر است، بگذراند، نتیجه ش معلوم است. چنین رفتاری هم به خودش ضربه می زند و هم به اجتماع. این که ما زمانی را برای خرید لباس مناسب و شیک بگذاریم خیلی خوب است اما چه مقدار آن خیلی مهم است. این مسئله وقتی برای شما نمود بیش تری پیدا می کند وقتی که می بینید ایرانی ها زمانی به کشور خارجی می روند اکثراً در مراکز خرید هستند و خارجی ها ممکن است در یک دخمه سر کنند و لباس شان چندان گران نباشد اما جاهای دیدنی آن کشور را می بینند و با فرهنگ شان آشنا می شوند. بعد سوال به وجود می آید که این تفاوت برای چیست؟
پوشیدن لباس های مارک دار بد نیست. آدم اهل فکر و با شعوری که برندباز باشد چه اشکالی دارد؟ آدم بهترین لباس ها را بپوشد بهترین عطرها را بزند سوار بهترین ماشین ها بشود زندگی بدی نخواهد داشت. خوبی و بدی نسبی ست اما در مقایسه با همان نسبیت زندگی ِ متفکرانه ی تجمل گریز چیزی کم ندارد. امیدوارم منظورم را رسانده باشم و نیازی به جواب شما در مورد البته منظور من این نبود و اگر چه منظور شما در برگیرنده ی فلان موضوع ..... نباشد!
اعتبار برندهای معروف، هم به دلیل کیفیت کارشان است و هم تبلیغات و من منکر کیفیت کارهای برندهای معروف نیستم، و خودم کسی را که با سلیقه ی تمام به ترین جنس را با توجه به بودجه یی که دارد انتخاب می کند تحسین می کنم و به نظرم ساده زیستی فقیرانه زیستن نیست.
چیزی که در ورای مارک ها شاهد هستیم قرار دادن فرد در موقعیت متفاوت با دیگران است، این که من بخواهم لباس مارک دار بپوشم چون کیفیت دارد با این که من بخواهم لباس مارک دار بپوشم چون من را متفاوت از اکثر جامعه نشان می دهد و به وسیله ی لباس اعتبار کسب کنم، با هم خیلی فرق دارند. و اگر این روند ادامه پیدا کند و در ذهن به صورت کنترل نشده یی رشد کند فرد به جای پرداختن به فکر و افزایش فرهنگ و فضیلت، اوقات بیش تری را در جستجوی لباس مارک دار، این که کدام مارک به تر است، بگذراند، نتیجه ش معلوم است. چنین رفتاری هم به خودش ضربه می زند و هم به اجتماع. این که ما زمانی را برای خرید لباس مناسب و شیک بگذاریم خیلی خوب است اما چه مقدار آن خیلی مهم است.
این مسئله وقتی برای شما نمود بیش تری پیدا می کند وقتی که می بینید ایرانی ها زمانی به کشور خارجی می روند اکثراً در مراکز خرید هستند و خارجی ها ممکن است در یک دخمه سر کنند و لباس شان چندان گران نباشد اما جاهای دیدنی آن کشور را می بینند و با فرهنگ شان آشنا می شوند. بعد سوال به وجود می آید که این تفاوت برای چیست؟
لامصب جنس خوبی دارن از بس...
البته با بنتون و سیسیلی اصلا موافق نیستم
:)