معما: "آن چیز سفیدی که در فضله ی کبوتر است چیست؟"
پاسخ: "آن هم فضله ی کبوتر است."
کورت ونه گات جونیور
ایشان چشم بسته غیب گفته اند!![نیشخند]
...چقدر زیبا گفت واقعیت . . چقدر زیبا گفت خودتو گول نزن! . . و توهم برنداردت . . منو به یاد شعری انداخت که ۲۰ خرداد ۸۶ تو وبلاگم نوشتم!.http://shishu.persianblog.ir/post/41.توهم صدا صدایی از میان تاریکی٬از پس نفس های باد٬ به گوش می رسد!٬ گامهاییآهستهچمچماندر این تاریکی مطلقنزدیک می شوند٬ دزدیگویا برای بردن خاطره هایم آمده است فرشته ایشایدسیبی از بهشت آورده! نه!٬این صدای پای خداستشاید!که برای شنیدن غصه های دل از ان سوی آفتاببه سوی پنجره ی باز اتاقم آمده است! سپیده دمانرویاهایم را در هم شکستنگاهم را از پنجره بیرون کشید٬تا بدانماین صدا٬صدای چمچمه ی گربه اکی گرسنه است٬که برای یافتن غذابه دنبال کیسه ای از زباله می گردد! سپیده دمانتوهماتم را در هم شکست!٬نگاهم رابه نگاه افق دوخت٬تا دمی٬ گرچه اندک٬زندگی کنم. . .!..موفق باشی ...
ممنون
سلام... باید برای این شعر هم به احترام کلاه از سر برداشت.... خیلی جالب بود....
سلام ... مرسی
ایشان چشم بسته غیب گفته اند!![نیشخند]
.
.
.
چقدر زیبا گفت واقعیت . . چقدر زیبا گفت خودتو گول نزن! . . و توهم برنداردت . . منو به یاد شعری انداخت که ۲۰ خرداد ۸۶ تو وبلاگم نوشتم!
.
http://shishu.persianblog.ir/post/41
.
توهم صدا
صدایی از میان تاریکی٬
از پس نفس های باد٬
به گوش می رسد!٬
گامهایی
آهسته
چمچمان
در این تاریکی مطلق
نزدیک می شوند٬
دزدی
گویا
برای بردن خاطره هایم
آمده است
فرشته ای
شاید
سیبی از بهشت آورده!
نه!٬
این صدای پای خداست
شاید!
که برای شنیدن غصه های دل
از ان سوی آفتاب
به سوی پنجره ی باز اتاقم آمده است!
سپیده دمان
رویاهایم را در هم شکست
نگاهم را از پنجره بیرون کشید٬
تا بدانم
این صدا٬
صدای چمچمه ی
گربه اکی گرسنه است٬
که برای یافتن غذا
به دنبال کیسه ای از زباله می گردد!
سپیده دمان
توهماتم را در هم شکست!٬
نگاهم را
به نگاه افق دوخت٬
تا دمی٬
گرچه اندک٬
زندگی کنم. . .!
.
.
موفق باشی
.
.
.
ممنون
سلام... باید برای این شعر هم به احترام کلاه از سر برداشت.... خیلی جالب بود....
سلام ... مرسی