امروز، اعتبارم پیش خودم رفته بالا و تا حد زیادی خوشحالم: وقتی از موضوعی عصبانی میشوم به جای این که بروزش بدهم و کار را خرابتر کنم، سعی میکنم تا ده بشمارم؛ حداقلش این است که دیگر مثل قبل عصبانی نیستم. بعد هم کم کم عصبانیتم کم میشود و میبینم که آن موضوع اصلاً ارزش عصبانی شدن نداشته. آن وقت است که لبخند رو لبم میآید و آرام میشوم.
این که دارم افکارم را اینجا مینویسم، برای این است که منظمشان کنم؛ ببینم در این مسئله من درست فکر میکنم یا نه. مهمتر از آن خوشحال میشوم که به بحث گذاشته شوند و نظر شما را هم دربارهشان بدانم.