بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۴ (گل سرخ و اهلی کردن و موتور هزار)

دختری ترک موتور پسری نشسته بود و داشت براش شازده کوچولو می خواند که از کنارم رد شدند. من هم خیابان را بالا رفتم که به قرارم برسم.

نظرات 3 + ارسال نظر
یه بدهکار چهارشنبه 3 آبان 1385 ساعت 11:55 ب.ظ http://bedehkary.blogsky.com

سلام.خوب ادامه نداره؟؟؟
ولی جدی میگم زیبا نوشتی.به منم سر بزن شاید دلت کمی وا شه.

roya پنج‌شنبه 4 آبان 1385 ساعت 12:17 ق.ظ

are.kash hame ketabe shazde kocholo ro bekhonan.bedonan dar morede goleshon masolan

مرجان پنج‌شنبه 4 آبان 1385 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام نوید عزیز. وبلاگ جدید مبارک. نمی‌دونم چرا من اینقدر دیر خبردار شدم! هرچند دیر رسیدن من چیز تازه‌ای نیست. اسم وبلاگت هم جالبه و هم مرموز! اتفاقا دو روز پیش شازده کوچولو رو گوش کردم. این که تو می‌رفتی سر قرار و اون‌ها از کنارت رد شدن به نظرت تصادف جالبی بود یا اینکه دختری پشت موتور برای دوستش شازده کوچولو می‌خوند شاید هم هردوش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد