بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۶۱ (رفت)

دارم به شق القمر و کن فیکن و زمان فکر می کنم. الان تو ذهن م تصویر خیس یک پیاده روی طولانی و جای پایی ست که باید پاک شود.

دیگر کاملاْ و با تمام نیروهای ادراکی معنی مرگ زمان را فهمیده م.

نظرات 2 + ارسال نظر
راوی خاطرات بزها پنج‌شنبه 26 بهمن 1385 ساعت 02:33 ب.ظ http://boza.blogsky.com

سنگ فرشها همیشه صدای تکرار عبورند . من به جایی خواهم رفت که هیچ سنگفرشی نباشد

الاخون شنبه 9 تیر 1386 ساعت 07:51 ق.ظ

خاصیت موئینگی هم برای این هست که تغیر رو حتا برای لحظه ای حفظ کنه ولی لحظه ای می رسه که جای پات تو بارون ناپدید می شه برای همین برف به وجود اومد که فرست کنی برگردی پشت سرت و نگاه کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد