بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۱۱۴(گسیختگی)

رسیده ایم به سکون در کسوف.... عین سینما که فیلم را نگه می دارند و حالا اگر جرئت داری پات را بگذار بیرون قاب.

خواب شومن (show man) را دیدم که مردم براش کف می زدند که دوباره شق القمر کند.

چند شب پیش هم خواب ش را دیده بودم که ریده بود تا هر کس پرسید کار کی است بگویند شومن.

به این نتیجه رسیده م که شومن و بتمن یکی هستند و من این وسط اضافی.

توی وان حمام دراز کشیده م و آب تا زیر دماغم آمده و خودم را سبک حس می کنم.

فکر می کنید شومن الان کجاست؟ رفته دماغ ش را عمل کند تا محبوبیت ش بیش تر بشود.

دارم pink می شوم یا punk یا monk.

دارم به الهامی فکر می کنم که نیامده رفت و من ماندم و یک مغز خالی.

دارم جان می کنم...