بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۱۳۸ (هندسه غیر فراکتالی)

وقتی توی آینه خودش را دید پدرش را یاد آورد.

اصلاً شبیه نبودند.

داشت دیرش می شد و فرصت فکر کردن نداشت.

باید پسر بزرگش را می برد مدرسه که بعد به ش بگوید تو بی سوادی و فسیل شدی

باید پسر کوچک ترش را که می خواست پادشاه بشود می برد مهد کودک که چند سال بعد به او بگوید می خواهد هتل دار بشود.

باید برای پسر سومشان که سونوگرافی مشخص کرده بود لباس می خرید که زنش سرِ زا بمیرد.