با این که سیستم تایید نظرات گذاشتم (دلیل م این بود که خیلی وقت ها دوستان برای نوشته های قدیمی ترم comment می گذارند این طور متوجه می شوم)، ولی تمام نظرات را می گذارم تو وبلاگ مگر این که کسی خودش بنویسد که تایید نکنم. برای اولین بار دوستی برام کامنتی گذاشت که واقعاً نمی دانم بگذارم ش یا نه. خودش گفت یک جور عقده گشایی بود و من هم با توجه به متنی که نوشته بود کاملاً به ش حق می دهم و نمی خواهم درباره ی نظریات ش بنویسم. فقط نکته یی را می به دوست م می گویم: هر وقت دل ش خواست می تواند با همین لحن برام کامنت بگذارد تا خالی شود. این حداقل کاری ست که می توانم براش بکنم.
کار دومی که پیشنهاد می کنم خودش بکند حل مسئله یی ست که به ش اشاره می کند. دوست من، شرایطی ست که وجود دارد و اشتباه است به جای فکر کردن به مسئله و ارائه ی راه حل مشکلات را گردن دیگران انداختن. اگر همین انرژی جمع شده را که اذیت ت می کند صرف این کنی که چطور می شود مسئله را حل کرد، نتیجه ی به تری می گیری. اگر دوست داشته باشی با هم حرف بزنیم در این مورد خوش حال می شوم هم فکری داشته باشیم. برات آرزوی موفقیت می کنم.
پ.ن. هنوز پلی تکنیک در تصرف ارتش است. امروز ماشین هاشان را زیاد کردند.
از وبلاگتان بهره لازم رابرده ایم شما هم به ما سربزنید اگر برایتان ممکن میباشد وبلاگهای من را در لینکستان خود قرار دهید تا زیر سایه شما نسیمی به ما بوزد و بازدیدکنندگان شما گوشه چشمی به وبلاگ ما داشته باشند پیروز باشید به امید روزی که وبلاگهای من باعث شادی و امید شما دوست عزیز شود=>
http://www.dvp.mihanblog.com
کلیک کن تو قلب من
http://www.iranmaxim.mg-blog.com
وبلاگهای +/- جایزه 800 دلاری
http://www.mamno-13.blogsky.com
ورود 13- ممنوع
ما هم با همین مشکلات مواجهیم
وقتی در جریان یه سوال نباشی فکر کردن بهش سخت می شه مخصوصا برای ذهنی که در عین حال پر از سوال هست و همچنین وقفی عمومی مطرح میشه .من که بخش سوال ها و نقد کتاب و خیلی دوست دارم و همه قسمت های دیگه.