بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۳۴ (وقتی حواس ش نیست یک تکه بکن)

 

1.      یکی از قسمت­های کارتون پلنگ صورتی که احتمالاً اسم­ش عصر حجر بود، داستان استخوانی را روایت می­کرد که پلنگ صورتی و کارآگاه و دایناسور و شخصیت دیگری که یادم نیست از هم می­دزدیدند و هیچ کدام نمی­گذاشتند دیگری به استخوان برسد. در نهایت هم استخوان از دست ­شان می­افتد تو آتشفشان (شاید هم ته دره، یادم نیست: بالاخره به هیچ­کدام­شان نمی­رسد)

2.      حیوانات را دیده­اید که سر یک تکه غذا با هم می­جنگند، هر کدام می­خواهند تکه­ی بزرگ­تری را مال خود کنند، تکه­های غذا را از دهان هم در می­آورند. این قانون جنگل است.

3.      هر روز از خواب بلند می­شویم. می­رویم نانوایی و اگر نان خمیر باشد احساس می­کنیم به­مان ظلم شده و شروع می­کنیم به غر زدن. تو تاکسی می­نشینیم و باید حواس­مان باشد راننده به جای 250 تومن 300 تومن نگیرد، می­رویم لباس بخریم و با مغازه­دار سر 1000 تومن طوری چانه می­زنیم که انگار آخرین برگ درخت مان است. بدبختی این روند حیوانی نیست، بدبختی این است که به این روند عادت کرده­یم و نمی­شود عوض­ش کرد و بدبختی بزرگ­تر این است که قانون و معیار نداریم.