بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته 370 (اولین پست از مالزی)


خیلی وقت است چیزی ننوشته­م، حتی وقت نکردم سری به بلاگ­م بزنم که گوشه­یی برای خودش افتاده و خاک می­خورد. الان هم فکرم خیلی درگیر است اما می­خواهم چیزکی بنویسم که عادت نوشتن از سرم نپرد. هر روز در حد یک پاراگراف.


نظرات 3 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 26 شهریور 1388 ساعت 09:35 ق.ظ

نه آقا نوید من نمیذاشتم خاک بخوره
شما که رفتی من هر روز میومدم یه دستی به سرو روش میکشیدم، باهم حرف می زدیم از تنهایی در میومدیم.
ولی با این حال آخ جون که اومدی .نوشتی

آدمک باران چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 11:36 ق.ظ

دوست نداشتم بری! اما خوشحالم که هستی!

الاخون شنبه 11 مهر 1388 ساعت 07:52 ب.ظ

عزیزم تو همیشه خواهی نوشت ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد