بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۹۵ (ماجرای من و دانشگاه یا ترک خوردن در اثر اختلاف حرارت)

دیروز پروفسور دوهامل آمده بود دانشگاه­مان و سخنرانی­ش درباره­ی چطور خارج رفتن و ادامه­ی تحصیل در فرانسه بود. برای آشنایی بیش­تر باید بگویم که در مسائل ارتعاشات برای محاسبه­ی تغییر مکان جسم مرتعش تحت بار گذرا مانند انفجار، از انتگرال دوهامل استفاده می­کنیم.

چند نکته­ی جالب درباره­ی این جلسه وجود داشت:

اول این که پروفسور طبق برنامه­ی از پیش تعیین شده ساعت 3:30 سخنرانی­ش را شروع کرد و طبق برنامه 4:30 تمام شد. در حالی که دانشجویان وسط سخنرانی یکی یکی و با بی خیالی می­آمدند تو و از جلوی چشم­های متعجب­ش رد می­شدند – البته ده دقیقه که گذشت خودش را با آن منطبق کرد-

دوم وسط سخنرانی اعتصاب دانشجویان و تجمع و شعار دادن­شان در محوطه­ی دانشگاه شروع شد که این بار هم پروفسور مانده بود این­جا چه خبر است. شانس آوردیم که پروفسور فارسی بلد نبود. آخر اعتصاب هم طبیعتاً یار دبستانی همراه با دست و تشویق دانشجویان بود.

سوم اواخر سخنرانی از دانشجویان و اساتید با آبمیوه و کیک پذیرایی شد و پروفسور با بهت نگاه می­کرد که همه دارند می­خورند و صدای قرچ قروچ باز کردن کیک و بعد ملچ ملوچ خوردن فضا را پر کرده بود. جالب­تر این که یکی از اساتید در فاصله­ی برداشتن کیک تا پایین آوردن دست­ش، بازش کرد.

نتایج مهم: ما عادت داریم وقتی می­خواهیم صمیمیت­مان را نشان بدهیم با مشت می­زنیم پشت طرف و می­گوییم ما خیلی باحالیم. با ما حال می­کنی؟

دستگاه مختصات ما همیشه محلی است و اصلاً بلد نیستیم جهانی نگاه کنیم و حتی برامان مهم نیست یاد بگیریم جهانی نگاه کنیم.

ما با پیژاما به مهمانی می­رویم و بعدش می­گوییم چرا آدم حساب­مان نمی­­کنند. آن­وقت کل مهمانی را هم زیر سوال می­بریم.