-
نوشته ۱۹۲ (یادی از بازی با آتاری)
جمعه 2 شهریور 1386 09:03
"سرنوشت همان طور دعاهای خیر ما را می خورد که وزغ مگس ها را" مرگ قسطی
-
نوشته ۱۹۱ (جیغ)
دوشنبه 29 مرداد 1386 11:01
به نظر شما این تابلو چه ویژگی خاصی دارد؟ آیا صرفاً یک نقاشی سادهست که هر کودکی میتواند آن را بکشد؟ (این جمله را شوهر دخترعموم گفت وقتی داشتم پازلش را درست میکردم). البته کسانی که با دید سنتی (تابلوهای رئالیستی که جزییات مو به مو رعایت شود) بهش نگاه میکنند، قطعاً جذابیتی درش نخواهند دید....
-
نوشته ۱۹۰ (یک شعر)
یکشنبه 28 مرداد 1386 17:18
دنیا برای من زندگی شده بالا و پایین یک خط تصویر من انعکاس نور است فقط خودم اما راهم را کشیدهم تا بروم مسیر آن قدر طولانی است و دست انداز دارد که باید بالا و پایین بروی و منتظر ویرگولی که نمیآید بمانی و بعد که دیدی خبری نیست بایستی و نفسی تازه کنی فکر میکنی دیگر این راه را نمیروی اما...
-
نوشته ۱۸۹ (فوتی برای ابرهای کپه شده)
جمعه 26 مرداد 1386 16:35
"فایده ی از دست دادن معصومیت این است انسان تعصبات ش را هم از دست می دهد" پوست انداختن
-
نوشته ۱۸۸ (اعتقادات و هزینه ها)
پنجشنبه 25 مرداد 1386 08:51
نیوتن پس از تدوین قانون گرانش عمومی این طور استنتاج کرد: برای این که دو جرم به هم برخورد نکنند باید جرم سوم باشد که دومی را به سمت خودش بکشد و برای نگه داشتن سومی جرم چهارم و همین طور تا بینهایت ستاره و سیاره باید داشته باشیم و گرنه اجرام آسمانی به هم برخورد می کنند و جهان می پاشد. استدلال نیوتن درست است یا غلط؟ چرا؟
-
نوشته ۱۸۷ (هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها)
یکشنبه 21 مرداد 1386 18:58
همنوایی شبانه ارکستر چوبها، نوشته رضا قاسمی، سه روایت همزمان است از قبل، هنگام و بعد از کشته شدن فردی ایرانی که در فرانسه زندگی میکند. این روایت با زاویه دید اول شخص بیان میشود، راوی دربارهی خود و دیگران و ماجرا اظهار نظر میکند، تند و بدون پردهپوشی و اغماض، حتی در دنیای پس از...
-
نوشته ۱۸۶ (کاش ایرانی ها این نوشته را درک کنند)
شنبه 20 مرداد 1386 23:43
"مجری از آن ها خواست درباره ی انبوه سازی مسکن حرف بزنند و دخترک سخنور گفت از خانه هایی که همه چیزشان شبیه هم است بدش می آید - منظورش ردیف طولانی خانه هایی بود که با یکدیگر مو نمی زنند. زویی گفت این خانه ها قشنگ هستند. گفت خیلی قشنگ است که آدم بیاید خانه و بعد متوجه شود خانه را عوضی گرفته است، عوضی با دیگران شام بخورد،...
-
نوشته ۱۸۵ (خیابان پرسنایا)
پنجشنبه 18 مرداد 1386 10:44
خوب که چرتکه بیندازم می شود پانزده ماه فکر و شش تومن. از کشتی غرق شده یک بطری مانده که قلپ قلپ آب می خورد و شکم ش باد می کند. کرخت شده ام. به جای بادِ مبارک باد، توفان شد. سیاه چاله یی بزرگ آمد و من را مثل دوک نخریسی رشته کرد و بلعید. این جا حسابی تاریک است. پ.ن. قانون جدید: دو قطب غیر همنام همدیگر را دفع می کنند....
-
نوشته ۱۸۴ (گلِ فراموشم نکن)
دوشنبه 15 مرداد 1386 08:21
زمانی که چند نفر برای بقای بیشتر دور هم جمع میشوند، هر کدام وظایفی را قبول میکنند و با هم تعامل دارند یک سیستم را تشکیل میدهند. میتوانیم از همین لحظه سیستم را به عنوان یک موجود زنده در نظر بگیریم که با توجه به شرایط تغییر میکند، پوست میاندازد و تصمیم میگیرد. برای این که سیستم...
-
نوشته ۱۸۳ (دلتنگی یک در یک)
شنبه 13 مرداد 1386 17:30
"اپیدمیها وقتی تمام میشوند که میکروبها از سم خودشان به تنگ بیایند. روبسپیر را دست گیوتین دادند چون حرفهاش داشت تکراری میشد و ناپلئون نتوانست بیشتر از دو سال مقابل تورم نشان لژیون دونور تاب بیاورد. شکنجهی آن دیوانه این بود که به ناچار باید هوس ماجراجویی نیمی از اروپای بیحال را...
-
نوشته ۱۸۲ (تورناتوره در تهران)
پنجشنبه 11 مرداد 1386 08:56
۱. فیلم مالنا (Malena) جزو فیلم های محبوب م نبوده (در به ترین حالت اگر تقلید یا تاثیرپذیری ندانیم ش می توانیم ادای دینی به فیلم آمارکورد فلینی در نظر بگیریم ش). با این همه سکانسی دارد که خیلی این روزها به یادش می افتم. زمانی که متفقین وارد شهر می شوند زنان به فاحشه خانه می ریزند و مالنا را بیرون می آورند و کتک می...
-
نوشته ۱۸۱ (همه ی راه ها به رم می رسد)
شنبه 6 مرداد 1386 10:40
گفته بودم دربارهی نمودهای اختلاف قدرت مینویسم، میخواهم به دو مورد مهم اشاره کنم. عشق یک نمونهی بارز اختلاف قدرت است. فرد عاشق به معشوق خود نیاز دارد و اختلاف قدرت موجب جریان میشود. میتواند این نیاز دو طرفه باشد ولی ماهیت آن تغییر نمیکند. فرد برای رفع نیاز خود به منبع قویتر گرایش...
-
نوشته ۱۸۰ (اصل پایداری)
جمعه 5 مرداد 1386 09:31
صندلی در حالت پایدار قرار دارد. یون سدیم با انجام واکنش به آرایش پایدار میرسد. انسان هم با خوردن حالت پایدار خود را به دست میآورد. بنابراین مفهوم مشترک در سه تصویر فوق کاملاً واضح است. پایداری چیست؟ چه درک یا تعریفی ازش داریم؟ بهتر است به این قضیه با دید سیستمی نگاه کنیم، اگر یون سدیم را یک سیستم بدانیم...
-
نوشته ۱۷۹ (دل مان خوش باشد، کافی ست)
پنجشنبه 4 مرداد 1386 09:38
سیستم به مجموعهای از اعضا میگویند که هر کدام ویژگیها و وظایف مشخصی دارند و در راستای هدف مشترک با هم تعامل دارند. بخش اول یعنی " هر کدام ویژگیها و وظایف مشخصی دارند"، تعریف وجودی است و بخش پایانی ماهیتی. با توجه به جهانشمول بودن تعریف (صادق بودن در هر زمان و مکان) باید بسیار کلی باشد زیرا...
-
نوشته ۱۷۸ (کششی که در شعر سر می کشد)
چهارشنبه 3 مرداد 1386 23:39
این شعر سه سال پیش م است: پیچ و تاب مو در کمر کوه که قد راست کنی شقیقهت تب آلودی اسمان را تاب نیاورد و شرههای عرق از گیسوانش تا گندمگون دامنه در تخمیر و تخدیر شعفناک میخواندت مست سه هفت ساله برخاستهم باید بروم تا تپههای زن درههای مرگ
-
نوشته ۱۷۷ (Delilah)
سهشنبه 2 مرداد 1386 14:39
از Tom Jones اصلاً چیزی نمی دانم. این آهنگ را هم در یک selection پیدا کردم. ولی یک روز پشت هم گوش دادم ش و رفت در لیست منتخب من: Delilah I saw the light on the night that I passed by her window I saw the flickering shadows of love on her blind She was my woman As she deceived me I watched and went out of my mind My,...
-
نوشته ۱۷۶ (بازگو با قرن ها)
دوشنبه 1 مرداد 1386 22:08
" می دانی چه چیز بیش از همه دل آدم را می سوزاند؟ این که آن ها دروغ می گویند که مهم نیست. دروغ را همیشه می شود بخشید. دروغ خودش لطفی دارد، چه به راستی هدایت می کند. نه، از آن می سوزم که دروغ می گویند و بعد به دروغ خودشان احترام می گذارند." جنایت و مکافات پ.ن. امروز از آن روزهایی ست که به لمپنیسم احتیاج دارم.... آن قدر...
-
نوشته ۱۷۵ (یک شئی با یک خورده احساس)
یکشنبه 31 تیر 1386 22:42
بس کن دیگر... این بازی را بگذار کنار بقیه بازی ها. وقتی گاومان تخم می گذارد وقت این حرف هاست پیرمرد؟ که بگویی ما هم بچه بودیم می دویدیم ها. سنگ پرت می کردیم. چند وقتی ست قضیه برادر و استخوان دارد توی سرم می چرخد. دنیا می گویی چه غلطی بکنم؟
-
نوشته 174 (قاعده ی جمع)
شنبه 30 تیر 1386 11:01
می توانیم به دستبند و گردن بند و گوشواره و انگشتر، گوشی موبایل را هم اضافه کنیم.
-
نوشته ۱۷۳ (باگ های قومی: افتخارات تاریخی)
جمعه 29 تیر 1386 23:26
فرض کنید یک ایرانی طراح بازی کامپیوتری باشد. در این صورت بازی به طور غیر منتظره یی سخت می شود. اگر خدای نکرده game over بشوید اول بازی قطع می شود. بعد کلاً از روی کامپیوتر پاک می شود طوری که دوباره نمی توانی بازی کنی یا حتی نصب بشود. اگر طرف متعصب هم باشد ویروسی می گذارد که کامپیوتر از کار بیفتد و ممکن است در نهایت...
-
نوشته ۱۷۲ (رفتن به اعماق)
پنجشنبه 28 تیر 1386 09:54
۱. صندلی را در نظر بگیرید. اگر هل ش بدهید تا حول پایه ش دوران کند و در همان حال نگه ش دارید، نیرویی که به دست تان وارد می کند حس می کنید. حال اگر زاویه دوران از حد معینی بیش تر شود که در فیزیک قابل محاسبه است، صندلی می افتد. ۲. مقداری یون سدیم داریم. اگر در مجاورت یون OH قرار بگیرد، سود تولید می کند. اگر مقداری پتاسیم...
-
نوشته ۱۷۱ (سنگینی)
چهارشنبه 27 تیر 1386 11:01
"هستی آدمی زاد در نهایت یک راه پیمایی سخت و انفرادی است که برنده ش نه آدم تیزپا و نه آدم شجاع و یا حتی آدم مریض و وامانده بلکه کسی است که تصوری از عظمت احتمالی خودش دارد و آن قدر دلیر هست که به خاطر آن عظمت زندگی کند." پوست انداختن
-
نوشته ۱۷۰ (استحاله)
سهشنبه 26 تیر 1386 11:05
دیروز که داشتم می آمدم رشت دیدم روی تخته سنگی حک شده: "سوفیا لرن من، منیره" فکر نکنم اثری از تیشه آن دور و بر بوده باشد.
-
نوشته ۱۶۹ (باز هم حوله یادم رفت)
دوشنبه 25 تیر 1386 12:56
زندگی مجموعه ای از اصول ساده و شرایط پیچیده است.
-
نوشته ۱۶۸ (یک روز شلوغ)
یکشنبه 24 تیر 1386 23:56
تو تاکسی پیرزنی کنارم نشسته بود، تقریباْ شصت را داشت و هی sms می داد و داشت می رفت قبض ۱۰۰۰۰۰ تومانی sms اش را بدهد.
-
نوشته ۱۶۷ (یادآوری یک پیاده روی در خیابان های نیویورک با هولدن)
شنبه 23 تیر 1386 10:41
"مشخصه ی یک مرد نابالغ آن است که به دلیلی می خواهد با شرافت بمیرد و مشخصه ی یک مرد بالغ آن است که می خواهد به دلیلی با تواضع زندگی کند" ناتوردشت
-
نوشته ۱۶۶ (تصادف سیگنال ها در مغز)
جمعه 22 تیر 1386 08:42
۱۰۸ نفر از کسانی که می شناختم شان دورم کردند و داشتند باهام حرف می زدند. دقیقاْ شمردم شان که این را می گویم. حرف می زدند و حرف می زدند و حرف می زدند و کلمات داشتند له م می کردند. پ. ن. می گویند رویای صادقه را سحر می شود دید!
-
نوشته ۱۶۵ (kiss of fire)
پنجشنبه 21 تیر 1386 14:18
ترانهی kiss of fire اثر لویی آرمسترانگ بزرگترین نوازنده ی ساکسوفون است. او یکی از معروفترین خواننده ها و نوازندههای jazz نامیده می شود. به نظر خودم هیچی سخت تر از recommendation نوشتن برای یک ترانه نیست. نکته ی جالب این که خود عبارت ترانه را در google بنویسی به دلیل کلمه ی kiss اصلا جستجو نمی کند!...
-
نوشته ۱۶۴ (...)
چهارشنبه 20 تیر 1386 20:15
"زندگی مذهبی و رنج و عذاب ش را خداوند نصیب کسانی می کند که او را متهم می کنند دنیای زشتی خلق کرده" فرنی و زویی
-
نوشته ۱۶۳ (آب دریا را با کوزه گرفتن)
سهشنبه 19 تیر 1386 12:38
برسیم به مسئلههای ریاضی: در مسئلهی اول که قطار و پرنده است، زمانی که به فاصله L میرسند و پرنده پرواز میکند، 4/3 مسیر را طی میکند و قطار 4/1 (چون سرعت پرنده سه برابر قطار است). در همین زمان چون سرعت دو قطار با هم مساوی است، قطار دوم هم 4/1 مسیر را طی میکند. پس در دور اول نصف مسیر طی...