-
نوشته ۱۶۲ (چه فروتنانه)
دوشنبه 18 تیر 1386 08:53
امروز هم باید "آشفته کرد خواهد"ی بنویسم تا فکرهام بروند و گره به موهای تو بخورند و زجر و جرز و جر خوردن و فریاد و فراموشی و کوتاهی دیوار و ساعت و ویولن (یادگار پیکاسو) که شکسته لای خط در چفت نوشتن و آههای "من هستم" و خنده و خورده شیشه و دستهای خونین و خانمی که همیشه آرایشش به یاد میماند و دستهای تو...
-
نوشته ۱۶۱ (هایکو)
یکشنبه 17 تیر 1386 12:28
دی شب به خواب دیدم تیغ آخته بر بدن می کشم - تعبیر چیست: فردا تو را خواهم دید.
-
نوشته ۱۶۰ (on the road agin)
شنبه 16 تیر 1386 08:28
اگر شرک ۱ را دیده باشید، هنگامی که شرک و الاغ می خواهند به دیدن لرد بروند و تازه از شخصیت های داستانی جدا شده اند الاغ شروع می کند به خواندن on the road again (که شرک هم می زند توی ذوق ش). این همه ی نکات و اطلاعات اضافی من درباره ی این آهنگ است که متن ش را در زیر می بینید: (این کار در اصل ترانه یی از Willie Nelson است...
-
نوشته ۱۵۹ (جنگ آخرالزمان)
جمعه 15 تیر 1386 08:31
علاقهی شخصیم به داستانهای امریکای لاتین چیزی فراتر از یک داستان است. یکی از دلایل جذابیت آن نزدیکی فکری ما و امریکای لاتین است. نوع اعتقادات، خرافات، زندگی واقعی توام با رویا و وجود ارواح در سرتاسر زندگیشان مثل ماست و حتی از نظر سیاسی حکومتهایشان، طرز تفکرشان و انقلابها و...
-
نوشته ۱۵۸ (قدم های مطمئن روی ابرها)
پنجشنبه 14 تیر 1386 15:25
عدد چیست؟ دایره و مربع چی اند؟ جواب این سوال ها و مسئله ی پرنده و قطار را با هم می دهم.
-
نوشته ۱۵۷ (آخر دنیا)
چهارشنبه 13 تیر 1386 18:44
برای یک بوکسور تلوتلو خوردن سینماست. پ.ن. این آهنگی که گذاشتم به مناسبت تموم شدن امتحاناس. متنشو بعد می ذارم.
-
نوشته ۱۵۶ (فرازی از جاودانگی)
سهشنبه 12 تیر 1386 05:59
"نفرت با گره زدن ما به دشمن مان، ما را به دام می اندازد." میلان کوندرا
-
نوشته ۱۵۵ (آن چه می داد از آن زاغ سراغ)
دوشنبه 11 تیر 1386 05:23
هر جور که نگاه کنی واسه یه دختر یک و نیم متری که واسه نمره خودشو کوچیک می کنه، دل ت می سوزه.
-
نوشته ۱۵۴ (one)
یکشنبه 10 تیر 1386 06:15
من خیلی جدی موسیقی گوش می کنم ولی جدی دنبال جیک و پوک ش نمی روم. در مورد Johnny Cash هم اطلاعات زیادی ندارم. فعلاً هم وقت ندارم بروم دنبال ش. قرار بود دوست م فیلم Walk the line را که درباره ی اوست برام بیاورد که نیاورده. ولی از این به بعد متن ترانه هایی که آهنگ شان را می شنوید می گذارم تا بیش تر ارتباط برقرار کنید....
-
نوشته ۱۵۳ (مدل سازی)
شنبه 9 تیر 1386 08:22
دو قطار با سرعت V به سمت هم حرکت می کنند. زمانی که در فاصله ی L نسبت به هم قرار دارند پرنده یی از قطار اول با سرعت 3V به سمت قطار دوم حرکت می کند. همین که به قطار دوم رسید با همان سرعت به سمت قطار اول می رود. پرنده چند بار بین دو قطار پرواز می کند؟ درباره ی جواب نظر هم بدهید.
-
نوشته ۱۵۲ (داستان کوتاه)
جمعه 8 تیر 1386 11:26
یک داستان کوتاه از پیتر بیکسل (بعداْ کتاب ش را هم معرفی می کنم): نورای سه ساله تازگیها یک کاری یاد گرفته. یاد گرفته زنها چطور با حرکت سر موی جلوی صورتشان را کنار میزنند. حالا او هم این کار را انجام میدهد –همهی عمر- و او هم یک زن شده.
-
نوشته ۱۵۱ (تابستان مرا در بر خواهد گرفت)
پنجشنبه 7 تیر 1386 09:03
با یک سوال ساده شروع میکنم: زمان را چطور درک میکنیم؟ زمان مفهومی است که از حرکت به دست میآید و در آن مستتر است. حرکت زمین به دور خورشید. حرکت ماشینی در جاده و حتی حرکت عقربههای ساعت برای ما نشانگر زمان هستند که بر حسب قرارداد آن را اندازه میگیریم. میتوانیم از دید عکس نگاه کنیم....
-
نوشته ۱۵۰ (تعالی در ساعات اولیه صبح)
چهارشنبه 6 تیر 1386 08:54
بیش تر وقت ها این احساس در من به وجود می آید که در زندگی قبلی م سرخ پوست بوده م. نه این که چپق دود کنم یا سوار اسب تبر را پرت کنم وسط پیشانی دشمن. این طور که با هم حرف بزنیم بدون کلمه یی و تن مان زیر آفتاب برق بزند. فقط مشکل این جاست تو در زندگی قبل سرخ پوست بودی یا نه.
-
نوشته ۱۴۹ (روزهای آفتابی و نمایشگاه کاریکاتور در خیابان ولیعصر)
سهشنبه 5 تیر 1386 22:08
یکی از جذاب ترین کارها اینه که وقتی تو خیابون قدم می زنی پشت یه خانوم خوش قیافه و خوش تیپ راه بری و واکنش مردمو ببینی.
-
نوشته ۱۴۸ (انعکاس و گسترش)
دوشنبه 4 تیر 1386 06:28
کسی که اولین بار صورت معشوق ش را به ماه تشبیه کرد شاید شاعر بوده باشد ولی کسی که دومین بار این کار را کرد، قطعاْ یک احمق بوده. سالوادور دالی
-
نوشته ۱۴۷ (شب هزار و دوم)
یکشنبه 3 تیر 1386 09:31
شهرزاد تو خواب حرف می زد. به گمان مان قصه می گفت. نگذاشت دمی چشم روی هم بگذاریم. بامداد امر فرمودیم گردن ش را زدند.
-
نوشته ۱۴۶ (گسیختگی)
شنبه 2 تیر 1386 09:52
مشکل اینه همه هزار تا دلیل دارن.
-
نوشته ۱۴۵ (جواب معمای اینشتاین)
جمعه 1 تیر 1386 07:07
برای حل معمای اینشتاین نکته ی مهم این است که هر فرد را به صورت برداری با ۶ بعد در نظر بگیریم. (شماره ی خانه، رنگ خانه، ملیت، سیگار، نوشیدنی و حیوان) این ابعاد از هم مستقل نبوده و به هم وابسته اند. بنابراین می توانیم جدولی مانند زیر بسازیم که در آن ارتباط ابعاد را با یکدیگر بتوانیم به دست بیاوریم. در این حالت مثلاْ با...
-
نوشته ۱۴۴ (خواب روزهای امتحان)
پنجشنبه 31 خرداد 1386 06:17
خواب دیدم یک سری آدم قد بلند حلقه یی تشکیل دادند و با هم حرف می زنند. شومن هر کاری می کند نمی تواند ببیند آن وسط چه خبر است. میز می گذارد و می رود روش و آن قدر ورجه وورجه می کند که میز می شکند. روی هر چیز دم دست ش می رود و می شکندشان و وقتی می بیند نمی تواند وارد حلقه شود، یک نارنجک پرت می کند آن وسط.
-
نوشته ۱۴۳ (خرد)
چهارشنبه 30 خرداد 1386 09:08
به کلمه ی داد به معنی عدل نگاه کنیم. به نظر شما در تمام زبان ها چه کلمه یی مثل داد در ظاهر خود شبیه ترازو و متقارن است؟ فکر کنم اگر اجداد ما می توانستند داد را < ا > می نوشتند.
-
نوشته ۱۴۲ (سال ها...)
سهشنبه 29 خرداد 1386 20:30
به نظر شما حرکت تابع زمان است یا زمان تابع حرکت؟ چرا؟
-
نوشته ۱۴۱ (فوتبال در آفتاب و سایه)
دوشنبه 28 خرداد 1386 19:10
این نوشته ستایشیست از فوتبال در آفتاب و سایه که خود ستایشیست از فوتبال، اثری که ادواردو گالئانو، نویسندهی اروگوئهیی به رشتهی تحریر در آورده. این کتاب را میتوان داستان تاریخ فوتبال دانست که از زبان یک عاشق فوتبال، نویسنده، روایت میشود. عشقی که نویسنده به فوتبال دارد با تیزهوشی و قدرت...
-
نوشته ۱۴۰ (یکی منو از پای کامپیوتر دور کنه)
یکشنبه 27 خرداد 1386 18:41
خوش بختی چیز گنده یی نیست: وقتی تو لحظه یی باشی که آرزو کنی زمان کند یا متوقف بشه، خوش بختی.
-
نوشته ۱۳۹ (گند زدی و رفتی)
یکشنبه 27 خرداد 1386 17:05
پسر می خندید و دختر هم با دو تا پیراشکی کرم دار گنده که توی پلاستیک تاب می داد می خندید. درست جلوی میدان انقلاب. دارم داغون می شم و باید بنویسم و نباید بنویسم و امتحان و درس نخوندن و گیر دادم به همه چیز غیر درس. دوباره دنبال رکسی می گردم.
-
نوشته ۱۳۸ (هندسه غیر فراکتالی)
یکشنبه 27 خرداد 1386 10:11
وقتی توی آینه خودش را دید پدرش را یاد آورد. اصلاً شبیه نبودند. داشت دیرش می شد و فرصت فکر کردن نداشت. باید پسر بزرگش را می برد مدرسه که بعد به ش بگوید تو بی سوادی و فسیل شدی باید پسر کوچک ترش را که می خواست پادشاه بشود می برد مهد کودک که چند سال بعد به او بگوید می خواهد هتل دار بشود. باید برای پسر سومشان که سونوگرافی...
-
نوشته ۱۳۷ (گلایه ای در عصر جدید)
شنبه 26 خرداد 1386 21:59
امروز فقط به جمله ی سیمور فکر کردم: "اگر من بیماری یی داشته باشم همان پارانویای معکوس است: این که همه ی مردم سعی دارند من را شاد و خوش بخت کنند." ماهی داره دم تکون می ده و تن ش زیر نور خورشید می درخشه...
-
نوشته ۱۳۶ (ده فرمان)
شنبه 26 خرداد 1386 06:45
۱. تقصیر را گردن کسی بینداز که دست ش جایی بند نیست. ۲. اگر کی خواهی کسی از زندگی در دمای ۷۰ درجه لذت ببرد، او را در ۱۰۰ درجه نگه دار. ۳. گرهی که با شمشیر پاره می شود، با دندان باز نکن. ۴. اول ببر بعد بشمار. ۵. هر کس حرفی زد که نفهمیدی یا خوش ت نیامد، بکش. ۶. دست ت را جلوی دیگران با گریه بشور. ۷. از صد میلیون صد نفر کم...
-
نوشته ۱۳۵ (معمای اینشتاین)
جمعه 25 خرداد 1386 07:15
این مسئله رو از وبلاگ سها برداشتم. خیلی جالبه! هوش خودتان را در این جا بسنجید !!! معمای آلبرت اینشتاین در قرن نوزدهم میلادی آیا شما در زمره دو درصد افراد باهوش در دنیا هستید؟ پس مساله زیر را حل کنید و دریابید در میان افراد باهوش جهان قرار دارید یا خیر! هیچگونه کلک و حقه ای در این مساله وجود ندارد، و تنها منطق محض می...
-
نوشته ۱۳۴ (کسی راز مرا داند که از این رو به آن رویم بگرداند)
پنجشنبه 24 خرداد 1386 08:46
مسلماً آشیل با توجه به سرعت نسبی بیشتر به خرگوش خواهد رسید ولی اگر بخواهیم استدلال زنون را رد کنیم، باید از روش خودش در استدلال استفاده کنیم. از پیش فرض سرعت بیشتر آشیل استفاده میکنیم، چون اگر کمتر یا مساوی باشد هرگز نخواهد رسید و حتی استدلال زنون هم بیفایده است. با توجه به این قضیه، سرعت آشیل...
-
نوشته ۱۳۲ (نگاه فیزیکی در تکامل ریاضیات)
سهشنبه 22 خرداد 1386 06:55
چرا مساحت دایره حاصل ضرب عدد پی در مجذور شعاع است؟ نگاه در جواب به این مسئله و مسئله ی قبل مشترک است.