بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۴۹ (ما فکر می کنیم که هستیم)

خرس افتاده بود دنبال ش و راه فراری نداشت. تصمیم گرفت خودش را بزند به مردن. پس همان جا افتاد و نفس ش را نگه داشت. خرس اول آمد و دور و برش چرخید و پوزه ش را چسباند به صورت ش. قلقلکش آمد ولی هرطور بود خودش را آرام نگه داشت. خرس نمی رفت. ریه ش داشت می ترکید. آرام بازدم را داد بیرون و خرس متوجه نشد. داشت خوش ش آمد که تو زندگی لااقل سر یک نفر را شیره مالیده، آن هم یک خرس مادر مرده آمریکایی را. چشمانش را بسته بود و خواست وقت تلف کندبلکه خرس برود که لاشخوری آمد و یک چشم ش را کند.....