بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۰۶ (نوشته ی اختصاصی برای یک دوست)

با این که سیستم تایید نظرات گذاشتم (دلیل م این بود که خیلی وقت ها دوستان برای نوشته های قدیمی ترم comment می گذارند این طور متوجه می شوم)، ولی تمام نظرات را می گذارم تو وبلاگ مگر این که کسی خودش بنویسد که تایید نکنم. برای اولین بار دوستی برام کامنتی گذاشت که واقعاً نمی دانم بگذارم ش یا نه. خودش گفت یک جور عقده گشایی بود و من هم با توجه به متنی که نوشته بود کاملاً به ش حق می دهم و نمی خواهم درباره ی نظریات ش بنویسم. فقط نکته یی را می به دوست م می گویم: هر وقت دل ش خواست می تواند با همین لحن برام کامنت بگذارد تا خالی شود. این حداقل کاری ست که می توانم براش بکنم.

کار دومی که پیشنهاد می کنم خودش بکند حل مسئله یی ست که به ش اشاره می کند. دوست من، شرایطی ست که وجود دارد و اشتباه است به جای فکر کردن به مسئله و ارائه ی راه حل مشکلات را گردن دیگران انداختن. اگر همین انر‍‍ژی جمع شده را که اذیت ت می کند صرف این کنی که چطور می شود مسئله را حل کرد، نتیجه ی به تری می گیری. اگر دوست داشته باشی با هم حرف بزنیم در این مورد خوش حال می شوم هم فکری داشته باشیم. برات آرزوی موفقیت می کنم.

پ.ن. هنوز پلی تکنیک در تصرف ارتش است. امروز ماشین هاشان را زیاد کردند.