بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۲۱۱ (بازی جدید)

خیلی وقت است، حدود یک سال که جلسه ی داستان نرفتم و حسابی دل م لک زده. تو جلسه کاری را باب کرده بودم که خیلی حال می داد. تعدادمان کم بود. هر دو هفته یک بار داستان نویسی داشتیم. هر کدام از اعضا یک کلمه می گفت و داستانی می نوشتیم که آن کلمه ها توش باشد. نمی شود اسم ش را به معنی هنری داستان گذاشت ولی تمرین خوبی بود برای نوشتن.

به سرم زده این گروه را در وبلاگ تشکیل دهم. از دوست هایی که لینک شده ند دعوت به این کار می کنم و کسانی هم که لینک نشده ند اگر دوست داشته باشند می توانند در این برنامه شرکت کنند. هر کدام از دوستانی که می خواهند شرکت کنند موضوعی به نام کارگاه داستان نویسی به موضوع های وبلاگ شان اضافه کنند و داستان هاشان را تو این بخش بگذارند و به داستان های دیگران هم لینک بدهند تا خواننده بقیه داستان ها را هم بخواند و به مقایسه یی برسد. این مقایسه برای به تر و بدتر بودن نیست. فقط ارزیابی گروهی است.

دوستان کلمه هایی که دل شان می خواهد می تواند ترکیبی یا عبارت هم باشد، برام کامنت بگذارند و وقتی شش یا هشت کلمه شد آن ها را می نویسم و داستان شروع می شود. اگر هم به این تعداد نرسید و یک هفته گذشت با همان تعداد کلمه یی که هست می نویسیم.

لازم نیست برای این کار نویسنده باشید. به چشم یک بازی ببینیدش و ازش لذت ببرید.