این نوشته ها به صورت مسلسل و با شماره مشخص شده ند. برای خواندن مطالب قبل به همین موضوع مراجعه کنید.
24. در نوشتههای بعد به نوعی با دوربین سر و کار داریم، بنابراین در چند نوشته به دوربین میپردازیم و وجوهی از آن را بررسی میکنیم.
ابتدا ایدهی کلی را مطرح میکنم و بعد در موارد مختلف آن را مورد بحث قرار میدهیم:
مهمترین ویژگی دوربین که باعث گسترش استفاده از آن در زمینههای مختلف شده، صداقت است. دوربین به ثبت آنچه میبیند وفادار است و تا حد توان آن را دقیق منعکس میکند. هر چند که عکس از زاویهیی میتواند موضوع را وارونه، خندهدار، اغراق شده، تاثر برانگیز و به انواع مختلف نشان دهد اما دوربین کاری به مفاهیم انسانی ندارد، چرا که سر و کارش تنها با نور است.
ویژگی دیگر دوربین ایجاد انسانی موازی ماست. دوربین چشمی است که میتواند تصاویری که میبینیم را در حافظهیی جدید، ثبت کند و این حافظه اگر حادثهیی فیزیکی براش اتفاق نیفتد دسترسی سریعتری از حافظهی فرد به تصاویر دارد (فراموشی بهش راه ندارد) و قابل انتقال و اشتراک با دیگران است (دانشمندان گفته ند که اطلاعات به مرور زمان در ذهن تحریف میشود یعنی چیزی که ما الان به یاد میآوریم با ده سال بعد تفاوت دارد). در این حالت میتوان دنیا را از دید فردی دیگر یا آنطوری که او میخواهد در زمان و مکان معین مشاهده کرد، کاری که عملاً امکان ندارد زیرا حتی اگر بخواهیم جامان را با فردی عوض کنیم، دیگر در همان زمان همان تصویر را نخواهیم دید. این ویژگی باعث میشود که در واقعنمایی (چیزی که چشممان میبیند) دوربین از نقاشی جلو بزند و در تاریخ نقاشی مشاهده میکنیم که دوربین چه تاثیری بر به وجود آمدن هنر مدرن یعنی وارد شدن نقاشی به حوزهیی که دوربین به آن راهی ندارد، گذاشت. هر چند که عکاسانی مانند هاکنی سعی کردند که وارد این حوزهها بشوند.
ویژگی سوم دوربین این است که هیچ ارادهیی ندارد، هر چند که کیفیت تصویر به مولفههای دوربین برمیگردد اما قاب بندی، حرکت در فیلمبرداری، تنظیم لنز به عکاس برمیگردد. بنابراین اگر فیلم یا عکسی خوب در نیاید، گناهی به گردن دوربین نیست، این عکاس یا فیلمبردار است که اشتباه کرده یا به کارش وارد نبوده.
در نوشته ی بعد درباره ی عکس خواهم نوشت.