بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۴۷ (یک روز با خودم)

روی شن های داغ دراز کشیده ام. تازه جنازه م را از دریا در آورده ند. دارم پوست می اندازم. شاید هم تناسخ باشد یا هر چیز دیگری چون از بین مردم و از فکرهاشان رد می شوم.