بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

بطری های شناور در دریا

نه، هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره یی تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صدچندان بر زشتی آنها می افزاید

نوشته ۵۳ (قدم کوچک من و قدم بزرگ هنر)

دارم به اولین نوشته یی فکر می کنم که قرار است در خلا بعد از امتحان بنویسم. دارم آهنگ the music played را گوش می کنم و دقیقاٌ همان حال را دارم. خواننده می خواند اگر چیزی می گفتم شاید می ماندی ولی درست همان لحظه که خواستم چیزی بگویم موسیقی شروع شد. خوب موسیقی شروع شده و قاعدتاٌ کسی حرف هایم را نمی شنود.