-
نوشته ۱۳۱ (کشف)
دوشنبه 21 خرداد 1386 09:15
خوشم با خودم.
-
نوشته ۱۳۰ (تاملاتی در باب ایثار)
یکشنبه 20 خرداد 1386 15:16
دیشب خواب دیدم که از کنار سد رد می شوم، سد رخنه دارد و از آن آب می چکد. به دست هام نگاه کردم، مثل پاهای مرغابی پره داشت.
-
نوشته ۱۲۹ (پیوستگی)
شنبه 19 خرداد 1386 13:11
زنون فیلسوف سوفسطایی یونان باستان چند مسئله را به صورت پارادوکس مطرح کرد و یکی از مسائل ش این بود: آشیل هیچ وقت به لاک پشت نمی رسد. او این طور استدلال می کرد تا آشیل به لاک پشت برسد لاک پشت مقداری حرکت کرده و در جای خود نیست. همین طور اگر ادامه پیدا کند یعنی لاک پشت تا زمانی که آشیل به جای قبلی اش برسد مقداری ولو خیلی...
-
نوشته ۱۲۸ (چرخه)
چهارشنبه 16 خرداد 1386 09:40
انسان ها داخل مترو، خسته و غم انگیزند و زیر چشمی همدیگر را می پایند، همدیگر را ورانداز می کنند و وقتی نگاهشان می کنی می روند در افکار دور و دراز... زیر جمجمه ام دو فکر بالا و پایین می روند... زیر جمجمه ام تو هستی و پروژه هایی که باید آماده شان کنم... زیر جمجمه ام logical song می پیچد و پیرمردی زیر چشمی نگاهم می کند......
-
نوشته ۱۲۷ (پاسخ مسئله ی اعداد مختلط)
سهشنبه 15 خرداد 1386 08:03
اعداد مختلط از حل معادله ی x 2 +a 2 =0 به دست می آیند و در مجموعه ی اعداد حقیقی جواب ندارند. در واقع هر جواب معادله یی که به عدد منفی زیر رادیکال منجر شود عدد مختلط است. عدد مختلط را با z=a+ib نشان می دهیم که قسمت اول را بخش حقیقی و قسمت دوم را بخش موهومی می نامیم. عده ی زیادی از ریاضی دان ها به نام موهومی خرده گرفته...
-
نوشته ۱۲۶ (روزهای امتحان و بازخوانی)
دوشنبه 14 خرداد 1386 07:14
چیزی که مرگ را هراس انگیز و ناپذیرفتنی می کند توانایی ش در اثبات ناتوانی ماست.
-
نوشته ۱۲۵ (منشور)
یکشنبه 13 خرداد 1386 11:14
دیروز با دوستم قرار داشتم و یک ربع کاشته شدم. تا چشمم به ش افتاد گفتم جل الخالق. این بار سنگ تمام گذاشته بود: کفش نارنجی شلوار زرد پر رنگ مانتو سبز پسته ای روسری بنفش موهای جلوی سرش شرابی موهای پشت سرش شکلاتی رژ صورتی لاک آبی فیروزه ای چشم هایش را اگر می دیدی (زیر عینک دودی) خاکستری رگه دار کیف قرمز ساعت سفید گفت یه...
-
نوشته ۱۲۴ (مرثیه ای برای یک روز ابدی)
شنبه 12 خرداد 1386 10:54
آرزوها هم با انسان ها پیر می شوند و از کار افتاده، دیگر توانایی برانگیختن ندارند و به صورت مجسمه هایی ابدی جزیی از وجود انسان را نشان می دهند. نوستالژی کم کم تراژدی می شود، تراژدی تلاش و نتوانستن، اولیس به طرف جزیره یی می رود که همه ساکنانش زن هستند و متقاعدشان می کند آن جا بماند. زنان تنش را ماساژ می دهند و براش شراب...
-
نوشته ۱۲۳ (باد کردن تا ترکیدن)
جمعه 11 خرداد 1386 13:22
دارم به خبری که در پژواک خواندم فکر می کنم. ما در بین ۸۱ کشور از لحاظ بهره ی هوشی در رده ی ۵۶ ام هستیم. با بهره ی هوشی متوسط ۸۴! این مطلب آن قدر برام مهم بود که هنوز دارم روش فکر می کنم.
-
نوشته ۱۲۲ (خدا بگم چی کارت نکنه آدمک باران)
پنجشنبه 10 خرداد 1386 12:55
دوست عزیزم آدمک باران به بازی تاثیرگذارترینها دعوتم کرد. اول فکر کردم یک جوری از زیرش شانه خالی کنم آخر ممکن است خیلیهاش عجیب باشد. ولی بعد تصمیم گرفتم بنویسم. چون از ریاکاری و پنهانکاری که تو فرهنگمان است خوشم نمیآید. بابا و مامان: اولین و تاثیرگذارترین افراد زندگیم بودند. هر...
-
نوشته ۱۲۱ (هاملینگ)
چهارشنبه 9 خرداد 1386 09:32
بتهوون به دوستش گفت: "میشه کت و شلوارتو بهم قرض بدی؟ واسه فردا اصلاً لباس ندارم." دوستش که داشت از ماشین پیاده میشد، گفت: "فکر نکنم تن ت بره ولی امتحان میکنیم. فقط جلوی شهردار منو یادت نره." پرید پایین. بتهوون هم دگمهای را فشار داد و for Elize در سراسر کوچه پخش شد....
-
نوشته ۱۲۰ (جهات جدید)
سهشنبه 8 خرداد 1386 12:55
اعداد حقیقی زیر مجموعه ی اعداد مختلط هستند ولی یک اصل در اعداد حقیقی هست که در اعداد مختلط صدق نمی کند. آن چه اصلی ست و چه نتیجه یی از آن می توان گرفت؟
-
نوشته ۱۱۹ (باز هم پارادوکس)
دوشنبه 7 خرداد 1386 10:51
تنها جایی که ما احساس می کنیم دیرمون شده و وقت مهمه، پشت چراغ قرمزه.
-
نوشته ۱۱۸ (خلق را....)
یکشنبه 6 خرداد 1386 07:51
بیایید با هم دوباره از دوران کودکی رشد کنیم، از کلاس اول. در آنجا معلم به ما نقاشی و حروف زبان فارسی و ریاضی یاد میداد. او میگفت این حرف "ا" بی کلاه است و این حرف "آ" با کلاه و ما همین طور با دستورهای او جلو میرفتیم. در کلاس اول جایی برای فکر کردن نبود. دوستم تعریف میکند که مادرش بهش...
-
نوشته ۱۱۷ (Xism)
شنبه 5 خرداد 1386 10:04
کارخانه های دخانیات از تلویزیون شریف ترند. آن ها لا اقل روی بسته ی سیگار می نویسند کشیدن سیگار موجب بروز بیماری های ریوی و قلبی می شود و برای سلامتی ضرر دارد.
-
نوشته ۱۱۶ (روابط و ارزش گذاری)
جمعه 4 خرداد 1386 11:55
بزرگی خورشید در مقابل ستاره ها فقط به خاطر نزدیکی ش به ماست.
-
نوشته ۱۱۵ (بدون نام)
پنجشنبه 3 خرداد 1386 12:56
حالتی از دوست داشتن بهم دست داد حوصلهش را نداشتم دست رو دست گذاشتم تا کم رنگ شود. چشمهام دو کاسهی توهم بود گوشهام پرِ جازِ سفر به دور دست تو اما تکرارِ همین که هست... میتوانی آنقدر بالا بروی پایین بیایی تا بالا بیاوری با این همه من تابِ ماندن در موج موهات را ندارم افق نزدیک است برات...
-
نوشته ۱۱۴(گسیختگی)
چهارشنبه 2 خرداد 1386 19:27
رسیده ایم به سکون در کسوف.... عین سینما که فیلم را نگه می دارند و حالا اگر جرئت داری پات را بگذار بیرون قاب. خواب شومن (show man) را دیدم که مردم براش کف می زدند که دوباره شق القمر کند. چند شب پیش هم خواب ش را دیده بودم که ریده بود تا هر کس پرسید کار کی است بگویند شومن. به این نتیجه رسیده م که شومن و بتمن یکی هستند و...
-
نوشته ۱۱۳ (نگذشتن از گزاره ها)
سهشنبه 1 خرداد 1386 11:07
دارم می افتم توی چرخ گوشت.....
-
نوشته ۱۱۲ (تست)
دوشنبه 31 اردیبهشت 1386 16:23
خرسی نود مایل به سمت جنوب می رود. بعد نود مایل به سمت شرق و در نهایت نود مایل به سمت شمال می رود و به محل اول خود بر می گردد، خرس چه رنگی است؟
-
نوشته ۱۱۱ (عجب عددی است ۱۱۱)
یکشنبه 30 اردیبهشت 1386 08:27
زندگی مجموعه ی واکنش ها به پرتاب شدگی است.
-
نوشته 110 (صداقت و مکافات)
شنبه 29 اردیبهشت 1386 10:34
هنوز سیاست ما در تمام سطوح زندگی و در هر مسوولیتی "دیدار یار و زیارت شابدولعظیم"ی است.
-
نوشته ۱۰۹ (بعد مدت ها شعر)
جمعه 28 اردیبهشت 1386 13:57
همهش از آن شبی شروع شد که از خوابهامان عکس گرفتیم و چسباندیمشان به دیوار اتاق روی در کمد زیر شیشهی میز تحریر بالای تختخواب مرد دستهاش گرمِ مرگ بود و این اتفاق خراب شده از ترکهای دیوار جان میگرفت حتی کنج هم دهان باز کرده بود؛ میخندید همهش از شعرهای من شروع شد و از...
-
نوشته ۱۰۸ (افق تازه)
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1386 14:39
جواب دو مسئلهی قبل: در چه صورتی مجموع زوایای مثلث از 180 درجه بیشتر میشود؟ چطور از دو نقطه میتوان بینهایت خط راست عبور داد؟ راستش نمیدانم چند نفر به این سوال فکر کردند ولی خب حداقل یک نفر – دوست خوبم آزاده- به آن پاسخ داد که واقعاً برام ارزش داشت. من چند نکتهیی به...
-
نوشته ۱۰۷ (زیر یا بالای رادیکال)
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1386 16:10
قراردادها برای شکسته شدن ساخته می شوند.
-
نوشته ۱۰۶ (استراحت به صورت آویزان از درخت)
سهشنبه 25 اردیبهشت 1386 18:05
مرده ها واسه این از اون دنیا نمی آن دیدن ما چون مثل نکیر و منکر ازشون سوال می پرسیم.
-
نوشته ۱۰۵ (زیر خاک رفتن پی ساختمان)
دوشنبه 24 اردیبهشت 1386 09:44
همان طور که برای محاسبه طول یک خط یا هر کمیت دیگری از یکا استفاده می کنیم، برای محاسبه ی مساحت از مربعی به ابعاد یک در یک به عنوان واحد مساحت استفاده می کنیم. در این جا ضرب به مفهوم جمع تعداد ردیف های چیده شده به مرتبه ی ستون مربع ها تعریف می شود. حتی ضرب اعداد اعشاری بر مبنای مساحت به وجود آمده تعریف می شود. باید...
-
نوشته ۱۰۴ (چرا قطار حرکت نمی کند؟)
یکشنبه 23 اردیبهشت 1386 11:38
یکی از بزرگ ترین مشکلات پارادوکسیکال ما روشنفکرهای دوگم است.
-
نوشته ۱۰۳ (کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود انسان با نخستین درد)
شنبه 22 اردیبهشت 1386 08:35
به یکی از دوستهام قول دادم دربارهی احساسات بنویسم و ارتباط برقرار کردن نوشتههای احساسی با مخاطب. در مورد احساسات در نوشتههای قبل به طور مفصل صحبت کردهام و فقط در این جا باید ذکر کنم احساس پیام غریزه است. در هر ارتباطی بین دو یا چند نفر سهمی از پیام منتقل شده توسط احساس انجام میشود و...
-
نوشته ۱۰۲ (بن بست ساختارهای کهنه)
جمعه 21 اردیبهشت 1386 07:49
جواب این سوال با سوال قبل یکی است. در چند نوشته ی بعد جواب هر سه سوال را می گذارم: چطور می توان از بین دو نقطه بی نهایت خط راست عبور داد؟